"زنی" را می شناسم من 🌹🍃🌹
"زنی" را می شناسم من 🌹🍃🌹
که در یک گوشه ی خانه
میان "شستن و پختن"
درون آشپزخانه
"سرود عشق می خواند"
"نگاهش ساده و تنهاست"
"صدایش خسته و محزون"
"امیدش در ته فرداست"..
زنی هم زیر لب گوید🌹🍃🌹
"گریزانم از این خانه"
ولی از خود چنین پرسد:
"چه کس موهای طفلم را"
"پس از من می زند شانه"؟
زنی با تار "تنهایی"🌹🍃🌹
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
"نماز نور می خواند"..
که در یک گوشه ی خانه
میان "شستن و پختن"
درون آشپزخانه
"سرود عشق می خواند"
"نگاهش ساده و تنهاست"
"صدایش خسته و محزون"
"امیدش در ته فرداست"..
زنی هم زیر لب گوید🌹🍃🌹
"گریزانم از این خانه"
ولی از خود چنین پرسد:
"چه کس موهای طفلم را"
"پس از من می زند شانه"؟
زنی با تار "تنهایی"🌹🍃🌹
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
"نماز نور می خواند"..
۳.۱k
۲۲ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.