در بازی زندگی یاد میگیری

در بازی زندگی یاد میگیری
اعتماد به حرف های قشنگ
بدون پشتوانه
مثل آویختن به طنابی پوسیدست..‌

یاد میگیری:
نزدیکترین ها به تو
گاهی میتوانند دورترین ها باشند...

یاد میگیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا
پس انداز داشته باشی
تا بتوانی یک روزی
تمام خودت رو بغل کنی و بروی ...

یاد میگیری :
دیوار خوب است
سایه درخت مطلوب است
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست....
دیدگاه ها (۱)

عشقت به دلم درآمد و شاد برفت بازآمد و رخت خویش بنهاد برفتگفت...

آشنایا ! گله دارم ز تو چندان که مپرس ...• شهریار

در بازی زندگی یاد می گیری:اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط