پسر کوچولوی من

پارت : ۱۱

ویو ته :

که یهو کوک اومد داخل که ما و تو اون وضع دید...
سریع لوسیو هل دادم
ته : کوک اونطوری که فک میکنی نی...
کوک : خفه شو ( ارومو تعجب )
و رفت بیرون
ته : ( خنده عصبی )
لوسی : عشقم ؟
ته : درد بیدرمون عشقم عجب هر*ز*ه هایی دور خودم جمع کردمممم ( داد )
ویو کوک :
از بیمارستان مرخص شدم رفتم سمت شرکت که ته رو سوپرایز ( نمیدونم درست نوشتم یا نه ) کنم رفتم دیدم نیست که یهو ی صدایی از در انبار شنیدم رفتم داخل که...

قلبم درد میکرد اینم واسه بار دوم
نمیفهمم واقعا دوسم داره یا نه

ویو ته :

داشتم دنبال کوکی میگشتم که یهو تلفنم زنگ خورد...

فلش بک به شب :

ویو کوک :

رفتم تو رخت خوابم داشتم میخوابیدم که گوشیم زنگ خورد...ته بود جوابش ندادم دوباره زنگ زد بازم جوابشو ندادم دوباره زنگ زد جواب دادم که با لحن سردی گفت
ته : کوک...ازت متنفرم...دیگه سمتم نیا شنوفتی ؟ ( خیلییی سرد )
و قطع کرد ی لحظه صدای قلبمو شنیدم و ناخدا گاه اشکام جاری شد
شب خوابیدم صبح پاشدم رفتم شرکت که یهو تهیونگو سوجینو دیدم که سوجین عین کنه بهش چسبیده بود و ته هم چشماش مثل همیشه برق نمیزد و لبخند نمیزد مثل قبلا شده بود
سوجین : عشقم ؟
ته : بله ( سرد )
که با ی حالت تنه وار از بغلم رد شد حتی نگامم نکرد...

با صدای زنگ از خواب بیدار شدم...یعنی همش خواب بود ؟ همه ی همش ؟
لباسام پوشیدم رفتم شرکت که با صحنه ای مواجه شدم که خشکم زد...


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ته : با حمایت میکنید یا ی چاقو برمیدارم میام دم در خونتون واسه خواستگاری

شرایط :
لایک : ۸
کامنت : ۴۵

#فیک #تهکوک #بی_تی_اس #تهیونگ #جونگکوک #هوپی #نامجون #جین #جیمین #کیوت #موچی #پیشی #یونگی #یونمین #جینکوک #هوپمین #سناریو #تکپارتی #کیدراما #کلیپ #سیدراما #کره_جنوبی
دیدگاه ها (۴۸)

بچه ها اگه پارت بدم دعا میکنید فردا امتحان اینگیلیسیمو خوب ب...

قشنگا نصفه شب پارت میدم

ما بریم پنج دقیقه با افکار خودمون پارت بنویسیم

عادی ترین رفتارم پیش کسایی که باهاشون راحتم :

پسر کوچولوی من پارت : ۸ویو ته : بردنش تو ی اتاق رفتم داخل کن...

پسر کوچولوی من پارت : 5 ته : هی مگه ک...( که یهو دختررو میبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط