لذت لب در قشنگی نیست در خندیدن است

‌ لذت لب در قشنگی نیست در خندیدن است
چشم را آنکس که داد از بهر زیبا دیدن است

شیر باشی باز هم یک جای کارت لَنگ هست
چرخ این دنیا گهی بر عکس در چرخیدن است

خصلتِ دریاچه آبی بودن و دل پاکی است
خصلتِ مرداب دائم در لجن گندیدن است

گرچه ماه آسمان کارش فقط ولگردی است
کار خورشید جهان بر زندگی تابیدن است

شهرت پروانه در آغوش گل ها زندگی ست
کار جغد شب به روی شاخه ها نالیدن است

گر چه عاشق آرزویش دیدن معشوقه هاست
بولهوس ذاتش لبی را در هوس بوسیدن است

مسلک پاییز در ویرانی و افسونگری ست
گرچه پیغام بهار از بودن و روییدن است

من که با شعرم همیشه در خودم زندانی ام
آرزویم به همین شعر و غزل بالیدن است....
دیدگاه ها (۶)

نگیر فاصله از من ، بیا کنارم باشاسیر فصل خزانم ، بیا بهارم ب...

گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی،نفسی برای ماندندر کنار او نخ...

چنان مشتاقم ایِ دلبر به دیدارت که ازدوریبرآید از دلم آهی بسو...

عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهیعشق آن است که صد دلبه یک ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط