بی تو مهتاب شبی در بغل پنجره مردم

بی تو مهتاب شبی در بغل پنجره مُردم
و خودم را به غم انگیز ترین درد سپردم

تو که رفتی و رمیدی و گذشتی و رسیدی
من به جز حسرت و اندوه ولی سهم نبردم

و دلت بود از این هجرت پر درد خبردار
مرگ بادم که فریب تو و لبخند تو خوردم

وعده کردی که مرا خسته و تنها نرهانی
من ولی تا صدمین روز به یاد تو شمردم

باز میگویم و میگویمت ای مرغ مهاجر
بی تو مهتاب شبی در بغل پنجره مُردم
دیدگاه ها (۳)

شیطان شو ،........ به جلدم بیا ،که من ...وسوسه های با تو بود...

📝 زنان تلاش می کنند تا با مردان برابر شوند!و چه تلاش بیهوده ...

آینه اتاقم را با آیینه اتاقت عوض میکنی ؟این فقط مرا نشان مید...

من آدولف هیتلر هستم. من همونم که یه شب به سرم زد فاتح قلب کس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط