پارت دوازده فصل دوم

ویو جیمین
دیروز با ات دعوا کردم.چون کارمند شرکت سعی کرد بهش دست درازی کنه.یارو رو کلی کتک زدم بسش نبود گف ات و دوس داره.اون فک میکنه من الکی عصبانی شدم هه.اون هیچ وقت حرفامو گوش نمیده درسته اون روز لباسش باز نبود ولی خب اونم نباید با همه خوب رفتار میکنه.باهاشون گرم میگیره خب معلمه دیگه سوارش میشن.
امروز سالگرد ازدواج منو میا بود.اصلا دوس نداشتم تو این جمع باشم تمام همکارام،دوستام،فامیلام و حای اتم دعوت بود.با اینحال که باهاش قهر بودم بازم نگران حالش بودم.خب درک میکنم کی دلش میخواد عشقشو با یکی دیگه ببینه.مخصوصا تو این شرایطی که به من بیشتر احتیاج داشت و من باهاش قهر کردم.باید بعد جشن یه فکی بکنم.وگرنه این قهری بیشتر کش پیدا میکنه و من ممکنه حتی نتونم ببینمش.
ساعت ۸ جشن بود و الان ساعت ۷ بود.پاشدمو رفتم حموم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون.موهامو با سشوار خشک کردم.لباسمو پوشیدم.عطری که ات از بوش خوشش میومد و زدم و به سمت پایین رفتم تقریبا بیشتر مهمونا اومده بودن...
الان پارت بعدم مینویسم و میزارم.:)