قلب زرد پارت ۱۲
پارت ۱۲
جیمین پوزخند میزنه پرونده به دستش میاد سمت رز
با خنده میگه:چیه چی شده
رزی اینقدر تعجب کرده بود که رفت تو فضا 🤯
جیمین:خوب اینجوری نگام نکن🙄(خیلی قرمز شده بود همینطور رزی)
رزی(چرا چی شد چرا من اینطوریم امروز یه حسیه)
داشتن بهم همینجوری نگاه میکردن که..
اقای چرکین:امم ببخشید یک چیزی دیدیم که شما هم باید ببینید با عجله همشون رفتن به ساختمون متروکه
یک اتاق کامل خونب بود و یک جنازه و کلی امپول
رزی من میرم اتاق های دیگه رو ببینم
جیمین و اون اقا مشغول بودن
رزی تک تک اون ساختمونو میگشت
رزی خیلی متعجب بود خیلی ترسیده بود هراتاق یک جنازه به صندلی بسته
جیمین پوزخند میزنه پرونده به دستش میاد سمت رز
با خنده میگه:چیه چی شده
رزی اینقدر تعجب کرده بود که رفت تو فضا 🤯
جیمین:خوب اینجوری نگام نکن🙄(خیلی قرمز شده بود همینطور رزی)
رزی(چرا چی شد چرا من اینطوریم امروز یه حسیه)
داشتن بهم همینجوری نگاه میکردن که..
اقای چرکین:امم ببخشید یک چیزی دیدیم که شما هم باید ببینید با عجله همشون رفتن به ساختمون متروکه
یک اتاق کامل خونب بود و یک جنازه و کلی امپول
رزی من میرم اتاق های دیگه رو ببینم
جیمین و اون اقا مشغول بودن
رزی تک تک اون ساختمونو میگشت
رزی خیلی متعجب بود خیلی ترسیده بود هراتاق یک جنازه به صندلی بسته
۴۶.۰k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.