بر زمین انگار ثارالله را پاشیده اند

عطر پیغمبر چنین در کربلا پیچیده است

یا نسیم موی اکبر در هوا پیچیده است


چرخش شمشیر او سر می دواند مرگ را

بین دشمن ذوالفقار مرتضی پیچیده است


بر زمین انگار ثارالله را پاشیده اند

بس که در هر گوشه ای بوی خدا پیچیده است


از تنش هر نیزه مقداری تبرک برده است

یا که بر هر نیزه قرآنی جدا پیچیده است


اسب او از بین دشمن سر درآورد و تنش

در قنوت نیزه ها چون ربنا پیچیده است


قد یک صحرا قد او قد کشیده ست و پدر

قسمتی از پیکرش را در عبا پیچیده است


هر که از خیمه رسیده سخت سردرگم شده

بس که ابعاد غم این ماجرا پیچیده است
دیدگاه ها (۳)

به جد معتقدم هر انسانی در زندگیش نقطه عطفی دارد که اگر حواسش...

آقای رنج های عظیم

بغض نامت لشگری را ابن ملجم کرده است

‏ترکیب تو، به تجزیه‌ی نیزه‌ها رسیدگویا حسین هم پسری تازه می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط