در آتش این فاصله باید که بسوزم

در آتش این فاصله باید که بسوزم
یا یک کفن از خاطره های تو بدوزم

جادوگر پیری شده ام بی تو که حتی
لو رفته میان همگی رمز و رموزم

تقصیر تو است این که به هم ریخته حالم
حتی غزل و قافیه و وزن و عروضم

حرفی نزدم از غم دوری تو اما
ای کاش بدانی که چه آورده به روزم

هرکس که مرا بعد تو دید از نفس افتاد
یک مرثیه هستم که پر از غصه و سوزم

#خدا
#عشق
#مخاطب_خاص
دیدگاه ها (۳)

مــــــــــــــــــــن آرام دوستت خواهم داشت... طوری که خودت...

.لاف می زنم فراموشت کرده ام هنوز تکه ای از عشقت را نگه داشته...

اینکه از دور تماشا کنمت سنگین استدر دلم باشی و حاشا کنمت سنگ...

نگو هرگز خداحافظ خداحافظ که میگویی دلم از درد می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط