پارت۲۴
£اوکی پاشین بریم
_مواظب باشین ممکنه از ات به عنوان گروگان استفاده کنن
&اوکی کوک
۳ساعت بعد.....
رسیدیم به عمارتش همه سر جاشون قرار گرفتن که بادیگارد های جلوی در رو کشتیم رفتیم داخل
ویو ات ..
چشمام رو باز کردم بدنم خیلی درد داشت و میسوخت ولی یه قطره هم اشک نریختم در باز شد همون پدرسگ حروم.زاده بود
¿تاکی میخوای مقاومت کنی ها
یه چوب نازک و بلند برداشت اومد سمتم که محکم زد تو دستم بزور خودمو نگه داشتم که جیغ نزنم با هر ضربه ای که میزد یاد کتک هایی که پدرم میزد بهم میافتادم پدر که نه یه سگ گه رحم نداشت دیگه داشتم تسلیم میشدم بد جوری بغض کرده بودم که از بیرون صدا اومد اون اون صدای جونگ کوک بود داشتم بال در میآوردم
¿ههه اوه اومدن سانگ وو بیارش بیرون
لایک و کامنت یادتون نره عشقام 🤍⛓️
_مواظب باشین ممکنه از ات به عنوان گروگان استفاده کنن
&اوکی کوک
۳ساعت بعد.....
رسیدیم به عمارتش همه سر جاشون قرار گرفتن که بادیگارد های جلوی در رو کشتیم رفتیم داخل
ویو ات ..
چشمام رو باز کردم بدنم خیلی درد داشت و میسوخت ولی یه قطره هم اشک نریختم در باز شد همون پدرسگ حروم.زاده بود
¿تاکی میخوای مقاومت کنی ها
یه چوب نازک و بلند برداشت اومد سمتم که محکم زد تو دستم بزور خودمو نگه داشتم که جیغ نزنم با هر ضربه ای که میزد یاد کتک هایی که پدرم میزد بهم میافتادم پدر که نه یه سگ گه رحم نداشت دیگه داشتم تسلیم میشدم بد جوری بغض کرده بودم که از بیرون صدا اومد اون اون صدای جونگ کوک بود داشتم بال در میآوردم
¿ههه اوه اومدن سانگ وو بیارش بیرون
لایک و کامنت یادتون نره عشقام 🤍⛓️
- ۲.۱k
- ۰۲ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط