فردی با سه خواهرش در سفر بود که مشهورترین جنگجوی زمان نزدیک او شد ...

:
🌷 🌷 🌷
فردی با سه خواهرش در سفر بود که مشهورترین جنگجوی زمان نزدیک او شد و به او گفت: می‌خواهم با یکی از این دخترهای زیبا ازدواج کنم.
اون گفت: اگر یکیشان ازدواج کند، آن دوتای دیگر رنج می‌برند. به دنبال قبیله‌ای می‌گردم که مردانش سه زن بگیرند.
سالها قاره‌ی استرالیا را پیمودند بدون آنکه چنین قبیله‌ای را بیابند.
هنگامی که پیر شدند و خسته، از راهپیمایی ماندند، یکی از خواهرها گفت: دست کم یکی از ما می‌توانست شاد باشد.
او گفت: من اشتباه می‌کردم، ولی حالا دیگر خیلی دیر شده.

و سه خواهرش را به سه تخته سنگ تبدیل کرد، تا هر کس از آنجا می‌گذرد، بفهمد که «شادی یک نفر نباید به معنای غمگین شدن دیگران باشد»
دیدگاه ها (۲)

وقتایی که کنارم میشینی و کتاب میخونی با خودم تصور میکنم شاید...

بغلم کنو به وعده هایتجامه ی عمل بپوشان...عکس: هم آغوشی پنگوئ...

50 سال قبل محمد علی کلی ، با ضربه فنی (ناک اوت) کلیولند ویلی...

من تماشای تو می کردم و غافل بودم کز تماشای تو خلقی به تماشای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط