وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم
وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم
دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم
با شوق بوسه ای به کف صحن انقلاب
از شهر خویش تا به دیار تو پر زدیم
مکّه، مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف
بسیار رفته ایم ... ولی جَلد مشهدیم
هر کوه و قله ای که رفیع است، زیر پاست
وقتی که ایستاده به بالای گنبدیم
کلّ بهشت، گوشه ای از مشهدالرّضاست
مشهد، قرین عرش خدا بوده از قدیم ..
من را مقیم خانه ی سلطان نوشته اند
یک یاکریم خانه ی سلطان نوشته اند
آقا! گدایت آمده و باز در زده
با دست خالی آمده و باز، سرزده
یابن الکریم! پیش خودت خانه ام بده
دوری از آستان تو بر من ضرر زده
اینکه سه بار، دیدن زوّار میروی
نقش امید بر دل هر محتضر زده
من ذاکر تو هستم و ذکر رضا رضا (ع)
نقشی به روی کام من از سیم و زر زده
بین تمام جمعیت ذاکران تو
خوشبخت تر کسی که نفس بیشتر زده
ای صد هزار خورده زمین از دمت بلند
ای شاه دستگیر گدا! پرچمت بلند
آنان که عطر شال ترا بو کشیده اند
بر لا شریک بودن تو هو کشیده اند
افتاده اند روی زمین و به پای تو
بر شارَگ گلو همه چاقو کشیده اند
«آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»
حتما به خاک صحن تو ابرو کشیده اند
حتی فرشتگان مقرّب از آسمان
خود را به صحن ضامن آهو کشیده اند
بین تمام حوروَشان دلرباترند
آنان که بر ضریح تو گیسو کشیده اند
ای شاه بیت شعر خدا در کتاب فضل
ای وصف تو درون کتب تحت باب فضل
خوش باد درد! گر به دوا منتهی شود
خوش باد هجر! گر به لقا منتهی شود
هر جاده ای که آخر آن مشهدالرّضاست
در اصل سوی عرش خدا منتهی شود
أحلی من العسل بوَد این دردهای من
گر با نگاهتان به شفا منتهی شود
ای کاش عمر من، پس از این گیر و دارها
در گوشه ای ز صحن شما منتهی شود ...
این شعر هم شبیه همه شعرهای من
باید به سمت کرب و بلا منتهی شود
ای روضه خوان عمه ی سادات، یا رضا (ع)
ما مستمع، وَ باقی این شعر با شما ... :
عمری برای کرب و بلا گریه میکنم
بر جسم بی سر شهدا گریه میکنم
«یابن الشّبیب! گریه فقط بر غم حسین (ع)»
من هم همیشه و همه جا گریه میکنم
یابن الشّبیب! خیمه ی آتش گرفته و ...
اطفال بی عمو شده را گریه میکنم
یابن الشّبیب! یاد لب خشک کودکان
بر ناله های واعطشا گریه میکنم
«یابن الشّبیب! عمّه ی ما را کتک زدند»
دیگر نپرس اینکه چرا گریه میکنم ..
یابن الشبیب! قصه ی معجر نگفته ماند
این داغ تلخ نزد عقیله نهفته ماند
دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم
با شوق بوسه ای به کف صحن انقلاب
از شهر خویش تا به دیار تو پر زدیم
مکّه، مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف
بسیار رفته ایم ... ولی جَلد مشهدیم
هر کوه و قله ای که رفیع است، زیر پاست
وقتی که ایستاده به بالای گنبدیم
کلّ بهشت، گوشه ای از مشهدالرّضاست
مشهد، قرین عرش خدا بوده از قدیم ..
من را مقیم خانه ی سلطان نوشته اند
یک یاکریم خانه ی سلطان نوشته اند
آقا! گدایت آمده و باز در زده
با دست خالی آمده و باز، سرزده
یابن الکریم! پیش خودت خانه ام بده
دوری از آستان تو بر من ضرر زده
اینکه سه بار، دیدن زوّار میروی
نقش امید بر دل هر محتضر زده
من ذاکر تو هستم و ذکر رضا رضا (ع)
نقشی به روی کام من از سیم و زر زده
بین تمام جمعیت ذاکران تو
خوشبخت تر کسی که نفس بیشتر زده
ای صد هزار خورده زمین از دمت بلند
ای شاه دستگیر گدا! پرچمت بلند
آنان که عطر شال ترا بو کشیده اند
بر لا شریک بودن تو هو کشیده اند
افتاده اند روی زمین و به پای تو
بر شارَگ گلو همه چاقو کشیده اند
«آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»
حتما به خاک صحن تو ابرو کشیده اند
حتی فرشتگان مقرّب از آسمان
خود را به صحن ضامن آهو کشیده اند
بین تمام حوروَشان دلرباترند
آنان که بر ضریح تو گیسو کشیده اند
ای شاه بیت شعر خدا در کتاب فضل
ای وصف تو درون کتب تحت باب فضل
خوش باد درد! گر به دوا منتهی شود
خوش باد هجر! گر به لقا منتهی شود
هر جاده ای که آخر آن مشهدالرّضاست
در اصل سوی عرش خدا منتهی شود
أحلی من العسل بوَد این دردهای من
گر با نگاهتان به شفا منتهی شود
ای کاش عمر من، پس از این گیر و دارها
در گوشه ای ز صحن شما منتهی شود ...
این شعر هم شبیه همه شعرهای من
باید به سمت کرب و بلا منتهی شود
ای روضه خوان عمه ی سادات، یا رضا (ع)
ما مستمع، وَ باقی این شعر با شما ... :
عمری برای کرب و بلا گریه میکنم
بر جسم بی سر شهدا گریه میکنم
«یابن الشّبیب! گریه فقط بر غم حسین (ع)»
من هم همیشه و همه جا گریه میکنم
یابن الشّبیب! خیمه ی آتش گرفته و ...
اطفال بی عمو شده را گریه میکنم
یابن الشّبیب! یاد لب خشک کودکان
بر ناله های واعطشا گریه میکنم
«یابن الشّبیب! عمّه ی ما را کتک زدند»
دیگر نپرس اینکه چرا گریه میکنم ..
یابن الشبیب! قصه ی معجر نگفته ماند
این داغ تلخ نزد عقیله نهفته ماند
۱.۹k
۱۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.