بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
کمال نفس :
نفس نیز انتقالات جوهری یا رشد لایه به لایه خویش را دارد. و این به معنای تناسخ ظاهری نیست. بلکه یک حرکت جوهری بسوی کمال خویش است.
نفس آن انسانی که متحجر است، در حالت جمادی یا رسخ بسر میبرد. چنین کسی سنگی و سنگین است. قوّهٔ درک مراحل بالاتر را هنوز نیافته است.غالباً دیرزمانی بایدبگذرد که چنین نفسی به مرحلهٔ بالاتر یعنی حالت نباتی نفس نائل شود.
نفس آن انسانی که در کیفیت نباتی به سر می برد به واقع در حالت فسخ است. اگر این نفس آگاهتر شود به مرحله حیوانی یا همان مسخ رسیده وچون آگاهتر وشریفتر وبرخوردار از عقل جزوی گردد،تازه هماهنگ باکالبد انسانی اش شده است.
چنین نفسی اصطلاحاً در حالت نسخ است.
دقت کن، همهٔ اینها که گفتم در همین دنیا به ظاهر از کالبد انسانی برخوردارند اماوجودشان باطناً در کیفیتهای مختلف بسر می برد. این یعنی هر کدام در مرتبهای از حیات و آگاهیاند، اگرچه همه در ظاهر انسان به نظر میرسند.
این جهان رسخ و فسخ و مسخ و نسخ باطنی خود را دارد که کمتر به آن توجه شده است.
همه از منظر بیرونی کالبد انسانی دارند اما همه از منظر درونی یکسان نیستند. این معنا در همین دنیا قابل مشاهده است.
در همین جهان میتوانی کسانی را ببینی که به ظاهر انساناند و سر و دست و پا دارند اما در باطن یک حیوان وحشیاند و این از نوع عملکردشان در زندگی به وضوح پیداست.
ای دوست، نفس آدمی نیز رشد پلکانی خود را دارد. و تا به غایت رشد خویش نرسد از این جهان مادی و پر تضاد و پر تلاطم خلاص نمی شود.
یک سالکِ آگاه شده میتواند در یک زندگی - و نه در زندگیهای بسیار- از تمامی این مراحل به سلامت گذر کند و به خود متعال خویش نائل گردد. سلوک چیزی نیست جز گذر از مراحل اسفل وجود و نیل به برترین لایهٔ حیات و آگاهی.
کمال نفس :
نفس نیز انتقالات جوهری یا رشد لایه به لایه خویش را دارد. و این به معنای تناسخ ظاهری نیست. بلکه یک حرکت جوهری بسوی کمال خویش است.
نفس آن انسانی که متحجر است، در حالت جمادی یا رسخ بسر میبرد. چنین کسی سنگی و سنگین است. قوّهٔ درک مراحل بالاتر را هنوز نیافته است.غالباً دیرزمانی بایدبگذرد که چنین نفسی به مرحلهٔ بالاتر یعنی حالت نباتی نفس نائل شود.
نفس آن انسانی که در کیفیت نباتی به سر می برد به واقع در حالت فسخ است. اگر این نفس آگاهتر شود به مرحله حیوانی یا همان مسخ رسیده وچون آگاهتر وشریفتر وبرخوردار از عقل جزوی گردد،تازه هماهنگ باکالبد انسانی اش شده است.
چنین نفسی اصطلاحاً در حالت نسخ است.
دقت کن، همهٔ اینها که گفتم در همین دنیا به ظاهر از کالبد انسانی برخوردارند اماوجودشان باطناً در کیفیتهای مختلف بسر می برد. این یعنی هر کدام در مرتبهای از حیات و آگاهیاند، اگرچه همه در ظاهر انسان به نظر میرسند.
این جهان رسخ و فسخ و مسخ و نسخ باطنی خود را دارد که کمتر به آن توجه شده است.
همه از منظر بیرونی کالبد انسانی دارند اما همه از منظر درونی یکسان نیستند. این معنا در همین دنیا قابل مشاهده است.
در همین جهان میتوانی کسانی را ببینی که به ظاهر انساناند و سر و دست و پا دارند اما در باطن یک حیوان وحشیاند و این از نوع عملکردشان در زندگی به وضوح پیداست.
ای دوست، نفس آدمی نیز رشد پلکانی خود را دارد. و تا به غایت رشد خویش نرسد از این جهان مادی و پر تضاد و پر تلاطم خلاص نمی شود.
یک سالکِ آگاه شده میتواند در یک زندگی - و نه در زندگیهای بسیار- از تمامی این مراحل به سلامت گذر کند و به خود متعال خویش نائل گردد. سلوک چیزی نیست جز گذر از مراحل اسفل وجود و نیل به برترین لایهٔ حیات و آگاهی.
۲۸۱
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.