شاعرم کردی بیابان دیدم و دریا نوشتم

شاعرم کردی... بیابان دیدم و دریا نوشتم
تلخ را شیرین سرودم، زشت را زیبا نوشتم

چشم وا کردم به روی زندگی کابوس دیدم
چشم بستم خط به خط کابوس رارویانوشتم
از دل آزرده ام با هیچ کس چیزی نگفتم
بارها از بهره نابرده ام اما نوشتم

تا کسی از چشم هایم شکوه هایم را نخواند
اشک را در پرده پنهان، خنده را پیدا نوشتم

سوختم یک عمر، آهی از لبم آیا شنیدی؟
از دهان خونچکان زخم ها آیا نوشتم؟

سرنوشت خویش را از روز اول دیده بودم
در خیابان های سرد شب من توراتنهانوشتم..
دیدگاه ها (۷)

آدمــے فقط در یک صورت حق دارد به دیگری از بالا نگاه کندو آن ...

آدم های موفق، همیشه به دنبال فرصت هایی برای کمک به دیگران هس...

«بی اجازه دوستت دارم»چشم ازتو اشک ازمندل ازتو درد ازمنقلب از...

#ادبیﺯﻣﯿـــﻦ ﻗﺎﻧـﻮﻥ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﺩ؛ﻫــﻔﺖ ﻣﯿﻠﯿـــﺎﺭﺩ ﺁﺩﻡ!ﻭ ﻓﻘـﻂ ﺑ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط