به لبهایم

به لبهایم
مزن قفل خموشی

که در دل قصه ای ناگفته دارم
ز پایم باز کن بند گران را

کزین سودا دلی آشفته دارم
دیدگاه ها (۲)

دلبــرم باشے جهانــم رافدایـت مے کـنمبا نگاهے از تـو جانـم ر...

دیروز زنی را دیدم که مرده بودمثل ما نفس می‌کشیدراستی یک زن چ...

...شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از مناگر پیما...

از خودت تعریف نکڹخودت را ثابت کڹ… مڹ زنمنه به شنیده ها...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

من در دلت نشستم، در بند بند جانتاز تو جدا نباشم، هستم در است...

اهنگ‌کامل کلیپ پست قبلی بصورت کامل به درخواست تعدادی از دوست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط