فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته

پارت ۱۸
جین آروم توی گوشم گفت
_دلت درد می‌کنه
منم آروم گفتم
+یکم
جین شکمم رو ماساژ میداد
°ما شنیدیم
+به
_اااا
+میخام بگم به درک
°😂😂😂😂
_زهر مار
°رگ غیرتش باد کرد
∆راستی یک ماه مدرسه تعطیل
+چرا
√مدیر مرده
+چه خوب
_مثل اون دفه خراب کاری نکنی
+من کارم همینه
:مامان بابا نمی فهمن که چه کاری کردی وگرنه میکشتنت
+ولش کن من میرم بخوابم
°∆ما هم می‌خوایم بریم جایی
√_+:اوکی بای
رفتم توی اتاق که جین اومد
_بیا بغل ددی
+اومدم
_بیبی گرل خودمی
+تو هم ددی خودمی
_بو.سه ای روی پیشونی جنی گزاشت
_تب داری
+نه فقط یکم سرم درد می‌کنه
_بیا بریم دکتر
+باشه
پرش زمان به دکتر
دکتر.خوب ی سرما خوردگی سادست دارو هاشو می‌نویسم برید بگیرید
_ممنون
دکتر.راستی آمپولش هم الان بیارید بزنم
_چشم
رفتن دارو خونه
+جین میشه آمپول نزنم
_باید بزنی تا خوب شی
+یاااا درد داره
_دست منو بگیر اگه درد کرد
+قول دادی پیشم باشی
_قول
رفتن آمپول بزن
دست جین رو گرفتم و محکم‌‌ فشار میداد
_تموم شد
+دیدی درد داشت
_من از تو بیشتر درد کشیدن
+یااااا
_بریم خونه برات سوپ درست کنم
+بریم رسیدن خونه
:کجا بودید
+دکتر
:چی کار کنید
_مریض بود




#فیک