rain of love (7)
خوشحال میشم نرینین به من داخل کامنتا و ناشناس 👍🏻😊🔪
هر دو دست دادن ^
الستور . فردا ساعت ۶عصر
واکس . قبوله
ـــــــــــــ--------ــــــــــــــ--------ــــــــــــــــ--------
هر دو طرف فردا ساعت ۶ داخل همون نکات حاضر شدن داخل یک قسمت پرت از جهنم
الستور . خب میخوام یکم دل رحم باشم تو اول شروع کن
واکس . با کمال میل
واکس مبارزه رو شروع کرد و الستور دونه دونه حمله هارو دفع میکرد
الستور . زورت در همین مقداره ؟
واکس داره از تلویزیونش دود بلند میشه 📺
الستور یک حمله میکنه و به واکس میخوره . واکس داخل همون موقع از فرصت استفاده میکنه و از زیر پای الستور بهش حمله میکنه . الستور میوفته روی زمین (نویسنده . 😑)
واکس . من بردم نفله ×°¢°×©÷√®^÷ الان تو برده منی الستور شیطان رادیویی
استور . ب.به همین خیال ب.بباش
واکس تا خاست زنجیر رو بکشه یک نیرو قوی مانع شد
الستور . تو نمیتونی برده یکی دیگه رو بگیری وقتی اون خودش بردس اما من آنجل رو میبرم 😃🩹
واکس . ای لعنت بهم الستوووووووووووووور
همه اومدن کمک الستور و واکس هم خودش با استفاده از کابل های برق فرار کرد .
هاسکر . تو تو برده کی هستی ؟
🟥🟥🟥🟥🟥این داستان ادامه دارد ..🟥🟥🟥🟥🟥
این پارت به ۲۰لایک و ۱۰کامنت برسه پات بعدی رو میزارم
بای 🔪
بای 📻
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.