جیمین توی intro rebirth درباره ی خودش حرف میزنه که میخواد
جیمین توی intro rebirth درباره ی خودش حرف میزنه که میخواد عشق واقعیشو پیدا کنه، قایم نشه، خودش باشه که به داستان موزیک the truth untold و افسانه ی مربوط بهش برمیگرده
افسانه ی اون آهنگ به طور خلاصه درباره ی مردیه که چون درباره ی خودش اعتماد به نفس نداره و فکر میکنه زشته توی یک غار/قصر خودش رو مخفی کرده و هیچ وقت بیرون نمیاد و تمام سرگرمیش گل های باغشه، تا اینکه روزی متوجه میشه که دختری شب ها میاد و توی باغش گل هاش رو میدزده، تعقیبش میکنه و متوجه میشه که اون دختر گل هایی که دزدیده رو میفروشه تا با پولش زندگیشو بگذرونه، اون مرد به اومدن اون دختر توی باغش عادت کرده بود اما میترسید با نشون دادن خودش کسی که عاشقش شده بود رو از دست بده و اون دختر دیگه به سراغش نیاد پس چیزی بهش نگفت و توی تاریکی خودش موند، تا زمانی که از عشق اون دختر گل بی نظیری که توی دنیا شبیهش نبود رو ساخت، گلی به اسم "اسمرالدو" تا اون دختر بتونه با پولی که از اون درمیاره راحت تر زندگی کنه، اما خب دختر هیچوقت به باغ برنگشت، دختر یه جایی مریض شده بود و مرده بود
شباهت مقدمه ی البوم جیمین با این داستان کاملا مشهوده منتهی جیمین اون آدمیه که تصمیم درست، یعنی پنهان نشدن رو گرفته تا دنبال عشق واقعیش یا همون تنها عشقش بره
گل اسمرالدو کل مفهوم کلی آلبوم جیمینه برگرفته از همین افسانه ی قدیمیه
(جیمین توی کانسپت فوتوهاش توی یک باغ پر از گل اسمرالدو قدم میزد )
جیمین توی اسمرالدو گاردن مارچینگ بند که موزیک دوم آلبومه و بعد intro rebirth عه درباره ی احساساتی که دیگه نمیتونه مخفیش کنه و نمیتونه صاف و ساده به زبونش بیاره صحبت میکنه و حتی به خاطر عشقش گروه سرودی به اسم رزم نوازان باغ اسمرالدو میسازه، لیریکش:
"رو در رو نمیتونستم بهت بگم پس برات یک گروه موسیقی درست کردم که اینجوری بهت بفهمونمش"
ادامش پست بعدی...
افسانه ی اون آهنگ به طور خلاصه درباره ی مردیه که چون درباره ی خودش اعتماد به نفس نداره و فکر میکنه زشته توی یک غار/قصر خودش رو مخفی کرده و هیچ وقت بیرون نمیاد و تمام سرگرمیش گل های باغشه، تا اینکه روزی متوجه میشه که دختری شب ها میاد و توی باغش گل هاش رو میدزده، تعقیبش میکنه و متوجه میشه که اون دختر گل هایی که دزدیده رو میفروشه تا با پولش زندگیشو بگذرونه، اون مرد به اومدن اون دختر توی باغش عادت کرده بود اما میترسید با نشون دادن خودش کسی که عاشقش شده بود رو از دست بده و اون دختر دیگه به سراغش نیاد پس چیزی بهش نگفت و توی تاریکی خودش موند، تا زمانی که از عشق اون دختر گل بی نظیری که توی دنیا شبیهش نبود رو ساخت، گلی به اسم "اسمرالدو" تا اون دختر بتونه با پولی که از اون درمیاره راحت تر زندگی کنه، اما خب دختر هیچوقت به باغ برنگشت، دختر یه جایی مریض شده بود و مرده بود
شباهت مقدمه ی البوم جیمین با این داستان کاملا مشهوده منتهی جیمین اون آدمیه که تصمیم درست، یعنی پنهان نشدن رو گرفته تا دنبال عشق واقعیش یا همون تنها عشقش بره
گل اسمرالدو کل مفهوم کلی آلبوم جیمینه برگرفته از همین افسانه ی قدیمیه
(جیمین توی کانسپت فوتوهاش توی یک باغ پر از گل اسمرالدو قدم میزد )
جیمین توی اسمرالدو گاردن مارچینگ بند که موزیک دوم آلبومه و بعد intro rebirth عه درباره ی احساساتی که دیگه نمیتونه مخفیش کنه و نمیتونه صاف و ساده به زبونش بیاره صحبت میکنه و حتی به خاطر عشقش گروه سرودی به اسم رزم نوازان باغ اسمرالدو میسازه، لیریکش:
"رو در رو نمیتونستم بهت بگم پس برات یک گروه موسیقی درست کردم که اینجوری بهت بفهمونمش"
ادامش پست بعدی...
۴.۹k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.