سلام بر تو که صبح ستاره بارانی

‍ سلام بر تو که صبحِ ستاره‌ بارانی
ولی به چنگِ شبی
سلام بر تو که زیبایی و اسیرِ تبی

چرا در این شبِ تاریکِ ناتمامِ پلید
به ما نمی‌تابی؟
چرا نمی‌آیی؟
چرا به گوشه امید ما نمی‌گذری؟
چقدر در سفری؟!

بهار در اثرِ غصه‌ها نمی‌میرد
سرود می‌خواند
ترانه می‌زاید
شکفته باش که در گوشه گوشه‌ جانت
نفس نفس به خدا بوی عشق می‌آید

اگرچه دزد خزان چند شب اسیرت کرد
اگرچه سردیِ دی در برابرت سد شد
ستاره چشمک زد
بهار از قفسِ تنگت ای سحر رد شد!

#جویا_معروفی


.
.
.
دیدگاه ها (۲)

اللهم صلی علی محمد وال محمد و عجل فرجهم🌻

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط