رمان
روح جدا شده: پارت ۹
از زبان دارک(همونی که از سونیک جدا شده بود):
تصمیم میگیرم برم بالای برج شهر از اونجا میتونم کلی انرژی تاریک بگیرم....
قراره انرژی هایی مثل خشم؛ درد؛ غم رو از مردم بگیرم و با اون همه انرژی دنیا مردم و اون گروه بیب بیب شده رو نابود کنم
بعد یه خنده بلند ترسناک کردم😈
از زبان سونیک:
داخل خلأ بودم همه جا تاریک بود ولی میتونستم ببینم.... یه صدای وحشتناک شنیدم صدای.... صدای دارک بود من... م ـ ن کجام؟!
دارک: سلام بدن من!(نیشخند)
سونیک: بدن من! منظورت چیه؟
دارک: خب از اول قرار نبود من تو بدن تو باشم!
سونیک: واتتتتتتت... یعنی چی؟؟؟؟
دارک: وایسا دارم توضیح میدم!.. تو ساخته سازمان G.U.N هستی!!
همون لحظه قلبم وایساد!
من.. مـ ن ساخته G.U.N هستم!
از زبان دارک(همونی که از سونیک جدا شده بود):
تصمیم میگیرم برم بالای برج شهر از اونجا میتونم کلی انرژی تاریک بگیرم....
قراره انرژی هایی مثل خشم؛ درد؛ غم رو از مردم بگیرم و با اون همه انرژی دنیا مردم و اون گروه بیب بیب شده رو نابود کنم
بعد یه خنده بلند ترسناک کردم😈
از زبان سونیک:
داخل خلأ بودم همه جا تاریک بود ولی میتونستم ببینم.... یه صدای وحشتناک شنیدم صدای.... صدای دارک بود من... م ـ ن کجام؟!
دارک: سلام بدن من!(نیشخند)
سونیک: بدن من! منظورت چیه؟
دارک: خب از اول قرار نبود من تو بدن تو باشم!
سونیک: واتتتتتتت... یعنی چی؟؟؟؟
دارک: وایسا دارم توضیح میدم!.. تو ساخته سازمان G.U.N هستی!!
همون لحظه قلبم وایساد!
من.. مـ ن ساخته G.U.N هستم!
- ۱.۴k
- ۲۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط