فکرایی پیچیدم با چشمای سادت

فکرایی پیچیدم با چشمای سادت.
دوتا بدبخت توو اوج سعادت :)
رابطه دریا بود.موجی میشدی
استرس میدادی هرروز بیخودی.
انقد دنبالت بودم فراری شدی
انقد همو دیدیم که تکراری شدیم.
مست بودی راست بودم
راست گفتی مست بودم :)
کار از کار گذشت و پر کردیم کمبود همو.
خاطره ساختیم از چشم سومم.
یادمه یادت بود یادگاریام.
الان شدی خاکستر جا سیگاریا :)
همونی بودی که می گفتم همیشه میخوام
همونی شدی که میگم اسمشم نیار.
هر لفظی اومدی خاطرش مونده.
داستانت کامل نی آخرش مونده.
کامل میشه وقتی بیای خونه … :))
دیدگاه ها (۵)

به دنیا نمیدم تک تک خنده هاتو :)دیدم نیستن رو لبات اگه نکشم ...

a.p :-D

من دوسش داشتم.واسم یه پدیده بوددوسش داشتم ، با هر خری پریده ...

خسته از این وضعیت.خسته از گناه و معصیت.خسته ینی داغون.میفهمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط