نقاش نیستم من ولی ناز نگاهت میکشم

.....
‍ نقاش نیستم من ولی، ناز نگاهت میکشم
عکس تو را بر لوح دل ،برجسته پنهان میکشم

در این اثرمن تو را ،چون آسمان ابی وصاف
جای آن شمس و قمر ،برق نگاهت میکشم

رنگ چشمان سیاهت ، رابه رنگ عاشقی
روی زیبایت سفید ، هم شکل پاکان میکشم

می رسد نوبت به پیشانی ، چه کار مشگلی
بخت و اقبالت بلند ، چون قله ها ،آن میکشم

ابروانت را کمانی ، تیز و بران همچو تیغ
قد و قامت همچو سرو،به چه غزلخوان میکشم

مهربانیت چو طوفان ، چون گرفت آرامشم
عشق تو ای نازنین ، غران غران میکشم

هرچه خوبی هست ،در دنیا زمین تا آسمان
هر چه بادا باد این بار، من تو را آن میکشم....
دیدگاه ها (۱)

.....‍ ذکر خیرت در دلم هست و کنارم نیستیکاسه ای لبریزم و صبر...

........حال من خوب است اما با تو بهتر می شومآخ ... تا می بین...

....‍ ‌ قدم اهسته بردار ,زیر پایت یک دل استیک دل پر خون ز...

.....میتوانم عشق را درچشم تو جاری کنم؟نازچشمت را به هر قیمت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط