شهناز و مهناز
شهناز و مهناز
.
تا همین دو سه روز پیش میلیونها ایرانی هنردوست حتی نمی دانستند جایزه ای به نام "گرمی" وجود دارد که حالا یک بخش جدید با عنوان "اثرگذاری اجتماعی" به جوایز آن اضافه شود با این هدف که از آهنگ "برای" شروین دیده شود. آنها که شرویننمی شناسند، شروینی که پیش زمینه شهرت و معرفی او به جامعه توسط صدا و سیما جمهوری اسلامی بوده است! آنها حتی ویژگی ها هنری و فنی اثر برایشان اهمیت ندارد تا با ارزیابی آن به بررسی اثر بپردازند. من قصد نداشتم پس از گذشت چند روز و پرداختن بسیاری به این موضوع مطلبی بنویسم. اهل فن تحلیل های زیادی از پشت صحنه و غایت این سناریو قهرمان سازی ارائه نمودند اما در غالب تحلیل ها جای یک امر خالی بود. پرسش این است: این قهرمان سازی ها قرار است جای چه چیزی را پُر کنند؟ باید پرسید نیروهای خارجی مخالف ایران، با چه خلا و کاستی روبرو هستند که با شهناز(تهرانی) و مهناز(افشار) با شروین و علی کریمی، با فرخ نژاد و مصیح علینژاد به دنبال جبران و تامین آن می باشند؟
انقلاب نتیجه عقل و شعور جمعی جامعه است. نخبگان، روشنفکران و رهبران دینی جامعه را به آن نقطه "درک جمعی" برای انقلاب می رسانند. وقتی یک ناجنبش تحمیلی به جامعه مبانی و لیدر فکری نداشته باشد باید جای آن نخبگان را آهنگ "برای" شروین، استوری علی کریمی، یا وکالت دادن شهنار تهرانی پر کند.
این خلا با شهناز و مهناز پر نمیشود. نتیجه این اسطوره سازی ها و بهره بردن از چهره فقط ایجاد شورش، آنارشیسم و تفرقه در جامعه است. این افراد و نیروها توان ساخت و سازندگی جامعه را ندارند، نه تنها جامعه ایرانی بلکه اساسا هیچ جامعه ای با این نیروها پیش نمی رود. اهدای یک جایزه جدید به یک اثر هنری را با آن سر و صدا و تبلیغات زیاد در این راستا تحلیل کنیم. ظاهر ماجرا همان "بردن" است که خواننده اثر پس از اعلام برنده شدن جایزه در صفحه خود نوشت، اما باطن سناریو "باخت برای" آینده یک جامعه است.
#علیرضا_زادبر
.
تا همین دو سه روز پیش میلیونها ایرانی هنردوست حتی نمی دانستند جایزه ای به نام "گرمی" وجود دارد که حالا یک بخش جدید با عنوان "اثرگذاری اجتماعی" به جوایز آن اضافه شود با این هدف که از آهنگ "برای" شروین دیده شود. آنها که شرویننمی شناسند، شروینی که پیش زمینه شهرت و معرفی او به جامعه توسط صدا و سیما جمهوری اسلامی بوده است! آنها حتی ویژگی ها هنری و فنی اثر برایشان اهمیت ندارد تا با ارزیابی آن به بررسی اثر بپردازند. من قصد نداشتم پس از گذشت چند روز و پرداختن بسیاری به این موضوع مطلبی بنویسم. اهل فن تحلیل های زیادی از پشت صحنه و غایت این سناریو قهرمان سازی ارائه نمودند اما در غالب تحلیل ها جای یک امر خالی بود. پرسش این است: این قهرمان سازی ها قرار است جای چه چیزی را پُر کنند؟ باید پرسید نیروهای خارجی مخالف ایران، با چه خلا و کاستی روبرو هستند که با شهناز(تهرانی) و مهناز(افشار) با شروین و علی کریمی، با فرخ نژاد و مصیح علینژاد به دنبال جبران و تامین آن می باشند؟
انقلاب نتیجه عقل و شعور جمعی جامعه است. نخبگان، روشنفکران و رهبران دینی جامعه را به آن نقطه "درک جمعی" برای انقلاب می رسانند. وقتی یک ناجنبش تحمیلی به جامعه مبانی و لیدر فکری نداشته باشد باید جای آن نخبگان را آهنگ "برای" شروین، استوری علی کریمی، یا وکالت دادن شهنار تهرانی پر کند.
این خلا با شهناز و مهناز پر نمیشود. نتیجه این اسطوره سازی ها و بهره بردن از چهره فقط ایجاد شورش، آنارشیسم و تفرقه در جامعه است. این افراد و نیروها توان ساخت و سازندگی جامعه را ندارند، نه تنها جامعه ایرانی بلکه اساسا هیچ جامعه ای با این نیروها پیش نمی رود. اهدای یک جایزه جدید به یک اثر هنری را با آن سر و صدا و تبلیغات زیاد در این راستا تحلیل کنیم. ظاهر ماجرا همان "بردن" است که خواننده اثر پس از اعلام برنده شدن جایزه در صفحه خود نوشت، اما باطن سناریو "باخت برای" آینده یک جامعه است.
#علیرضا_زادبر
۳.۵k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.