به بهانه میلاد امام جواد علیه السلام
به بهانه میلاد امام جواد علیه السلام
️ محمد بن ریان نقل می کند :
مامون برای رسیدن به هدفش ( بد نام کردن حضرت امام جواد(علیه السلام) ؛ همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد (علیه السلام) به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت.
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (علیه السلام)، صد کنیز زیبا را انتخاب کرد که هر یک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند.
مامون به کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند. کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ؛ ولی امام هیچ التفاتی به آنها نکرد.
در دربار مامون مردی به نام مخارق که ریشی بلند وصوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت.
وی به مامون گفت : من توان آنرا دارم که نقشه ات را [وادار کردن حضرت به لهو و لعب] عملی سازم
از این رو در مقابل امام جواد (علیه السلام) نشست و شروع به خواندن آواز کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند.
هنگامی که مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد ، امام جواد (علیه السلام) سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی نهیب زد و فرمود:
"اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند !
دست مخارق از حرکت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.
روزی مامون از بلایی که بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال کرد.
مخارق پاسخ داد : چون امام جواد(علیه السلام) بر من نهیب زد ؛ چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد که دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت !
منابع
الکافی، ج1، ص 494
اثبات الهداة، ج3، ص332
مدینة المعاجز، ج7، ص 303
حلیة الابرار، ج4، ص565
الوافی، ج3، ص 828
المناقب، ج4، ص396
البحار ،ج50،ص 6
️ محمد بن ریان نقل می کند :
مامون برای رسیدن به هدفش ( بد نام کردن حضرت امام جواد(علیه السلام) ؛ همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد (علیه السلام) به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت.
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (علیه السلام)، صد کنیز زیبا را انتخاب کرد که هر یک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند.
مامون به کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند. کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ؛ ولی امام هیچ التفاتی به آنها نکرد.
در دربار مامون مردی به نام مخارق که ریشی بلند وصوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت.
وی به مامون گفت : من توان آنرا دارم که نقشه ات را [وادار کردن حضرت به لهو و لعب] عملی سازم
از این رو در مقابل امام جواد (علیه السلام) نشست و شروع به خواندن آواز کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند.
هنگامی که مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد ، امام جواد (علیه السلام) سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی نهیب زد و فرمود:
"اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند !
دست مخارق از حرکت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.
روزی مامون از بلایی که بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال کرد.
مخارق پاسخ داد : چون امام جواد(علیه السلام) بر من نهیب زد ؛ چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد که دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت !
منابع
الکافی، ج1، ص 494
اثبات الهداة، ج3، ص332
مدینة المعاجز، ج7، ص 303
حلیة الابرار، ج4، ص565
الوافی، ج3، ص 828
المناقب، ج4، ص396
البحار ،ج50،ص 6
۷۱۳
۱۸ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.