ظاهرا همه چیز عادی بود
💠 ظاهراً همه چیز عادی بود.
طبق معمول #محمودرضا دست پدر و مادر را بوسید
مادر بالای سرش را قرآن گرفت و رفت اما سرکوچه که رسید دنده عقب برگشت،از ماشین پیاده شد، پاهایش را جفت کرد و به هم کوبید.
انگار احترام نظامی می گذارد.
گفت : بابا ؛ مامان ؛ حلال کنید ..
تعجب کردن. پدر گفت:نکنه قصد سفر مکه و کربلا داری؟
یک هفته نشده بود که دوباره زنگ زد...
و این آخرین تماس محمودرضا بود .
🆔 @Agamahmoodreza
طبق معمول #محمودرضا دست پدر و مادر را بوسید
مادر بالای سرش را قرآن گرفت و رفت اما سرکوچه که رسید دنده عقب برگشت،از ماشین پیاده شد، پاهایش را جفت کرد و به هم کوبید.
انگار احترام نظامی می گذارد.
گفت : بابا ؛ مامان ؛ حلال کنید ..
تعجب کردن. پدر گفت:نکنه قصد سفر مکه و کربلا داری؟
یک هفته نشده بود که دوباره زنگ زد...
و این آخرین تماس محمودرضا بود .
🆔 @Agamahmoodreza
- ۹۷۵
- ۳۰ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط