🌸🍃
🌸🍃
پس از دیپلم در رشته مهندسی عمران پذیرفته شد. اما به دلیل دغدغههای بیشمار فرهنگی و آرمانهای والای دینیاش با مشورت بزرگان از دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۳۹۹ وارد حوزه علمیه آیتالله مجتهدی(ره) شد تا در لباس مقدس روحانیت و سربازی امام زمان ارواحنا فداه، به اسلام و مکتب ائمهاطهار علیهمالسلام و انقلاب اسلامی خدمت کند.
🍃🌸
سال آخر خیلی دغدغه داشت. چند ماه قبل شهادتش دائم زنگ میزد و پیام میداد که بیا صحبت کنیم.
بین صحبتهایمان مدام میگفت:
«بعضی حرفها اذیتم میکنه. اینکه بعضیها هروقت من یا خانوادهام رو میبینن، میگن: چرا پسرتون رو فرستادید حوزه؟! آیندهش خراب شد... فلانی تو فامیل یا دوستای هم سن و سالش پزشکی و مهندسی و... میخونن، آرمان چی؟!»
با او صحبت کردم و دلداری دادم؛ گفتم: «اکثر طلاب رو بهشون از این حرفها میزنن؛ که اساس درستی نداره؛ فقط زخمزبانه. اما با وجود همه این سختیها باید پای اسلام و انقلاب ایستاد.»
چند روز بعد زنگ زد و گفت:
«فکرهامو کردم... هیچ مسیری بهتر از طلبگی امام زمان(عج) نیست؛ هرکس هم هرچی میخواد بگه؛ حالا که این توفیق رو بهم دادن، منم کم نمیذارم...»
واقعا هم کم نگذاشت...
✍ رفیق طلبه
🌸🍃
او از همان ابتدای طلبگی به خوبی نشان داد که سطح دغدغهها و آرمانهایش، فراتر از درس و حجرهنشینی است.
به وقت درس، شاگردی بااستعداد بود و در مواقع بحران، خادمی مخلص و سربازی مطیع.
سیل و زلزله بیتابش میکرد. فکر و خیال گرفتاری مردم، خواب و خوراک را از او میگرفت؛ لباس جهاد به تن میکرد و دل به کوه و بیابان میزد. او میدانست در مواقع ضرورت، جای درس و بحث و تکلیف عوض میشود.
آرمان درس و جهاد را به خوبی با هم جمع کرده بود. اینکه تشخیص بدهی در حجره بنشینی یا میان گلولای سیلاب باشی درسی بود که از مرادش امام خامنهای (مدظلهالعالی) گرفته بود.
🍃🌸
او این مطلب را سرلوحه زندگی خود میدانست که کار باید برای خدا باشد. بزرگ و کوچکیاش اصلا مهم نیست. برای همین بود که وقتی شب قدر، مهدکودک هیأت، احتیاج به نیرو داشت بیدرنگ پذیرفت که احیاء آن شب را تا سحر در کنار هیاهوی کودکان سپری کند.
اصلا هرجا که کاری به دور از خودنمایی بود آرمان را آنجا میشد پیدا کرد.
میگفت:
بسیجی خامنهای بودن
از سرباز خمینی بودن
سختتر است...!
🕯🏴
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهدای_مدافع_امنیت_وطن
#شهدای_اغتشاشات_۱۴۰۱
🕯🏴
پس از دیپلم در رشته مهندسی عمران پذیرفته شد. اما به دلیل دغدغههای بیشمار فرهنگی و آرمانهای والای دینیاش با مشورت بزرگان از دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۳۹۹ وارد حوزه علمیه آیتالله مجتهدی(ره) شد تا در لباس مقدس روحانیت و سربازی امام زمان ارواحنا فداه، به اسلام و مکتب ائمهاطهار علیهمالسلام و انقلاب اسلامی خدمت کند.
🍃🌸
سال آخر خیلی دغدغه داشت. چند ماه قبل شهادتش دائم زنگ میزد و پیام میداد که بیا صحبت کنیم.
بین صحبتهایمان مدام میگفت:
«بعضی حرفها اذیتم میکنه. اینکه بعضیها هروقت من یا خانوادهام رو میبینن، میگن: چرا پسرتون رو فرستادید حوزه؟! آیندهش خراب شد... فلانی تو فامیل یا دوستای هم سن و سالش پزشکی و مهندسی و... میخونن، آرمان چی؟!»
با او صحبت کردم و دلداری دادم؛ گفتم: «اکثر طلاب رو بهشون از این حرفها میزنن؛ که اساس درستی نداره؛ فقط زخمزبانه. اما با وجود همه این سختیها باید پای اسلام و انقلاب ایستاد.»
چند روز بعد زنگ زد و گفت:
«فکرهامو کردم... هیچ مسیری بهتر از طلبگی امام زمان(عج) نیست؛ هرکس هم هرچی میخواد بگه؛ حالا که این توفیق رو بهم دادن، منم کم نمیذارم...»
واقعا هم کم نگذاشت...
✍ رفیق طلبه
🌸🍃
او از همان ابتدای طلبگی به خوبی نشان داد که سطح دغدغهها و آرمانهایش، فراتر از درس و حجرهنشینی است.
به وقت درس، شاگردی بااستعداد بود و در مواقع بحران، خادمی مخلص و سربازی مطیع.
سیل و زلزله بیتابش میکرد. فکر و خیال گرفتاری مردم، خواب و خوراک را از او میگرفت؛ لباس جهاد به تن میکرد و دل به کوه و بیابان میزد. او میدانست در مواقع ضرورت، جای درس و بحث و تکلیف عوض میشود.
آرمان درس و جهاد را به خوبی با هم جمع کرده بود. اینکه تشخیص بدهی در حجره بنشینی یا میان گلولای سیلاب باشی درسی بود که از مرادش امام خامنهای (مدظلهالعالی) گرفته بود.
🍃🌸
او این مطلب را سرلوحه زندگی خود میدانست که کار باید برای خدا باشد. بزرگ و کوچکیاش اصلا مهم نیست. برای همین بود که وقتی شب قدر، مهدکودک هیأت، احتیاج به نیرو داشت بیدرنگ پذیرفت که احیاء آن شب را تا سحر در کنار هیاهوی کودکان سپری کند.
اصلا هرجا که کاری به دور از خودنمایی بود آرمان را آنجا میشد پیدا کرد.
میگفت:
بسیجی خامنهای بودن
از سرباز خمینی بودن
سختتر است...!
🕯🏴
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهدای_مدافع_امنیت_وطن
#شهدای_اغتشاشات_۱۴۰۱
🕯🏴
۱.۷k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.