فیک عشق ابدی
با حرف جونگ کوک نزدیک بود غش کنم روی زمین افتادم
جونگ کوک: جیمین داره میره از اینجا کلا داره میره احمق اون تورو فریب داده
جانهو: بسههههه انقدر دوروغ نگووو
جونگ کوک: من حقیقت گفتم امشب راه میوفته خودت با چشم های خودت ساعت ۷نیم شب برو فرودگاه بالاتر از خونتون ببین درزم با عشقش هم میره
در رو باز کردم
جانهو: ب بیا تو
جانهو: چی داری میگی ک ک کدوم ع عش عشقش
جونگ کوک عکسی نشونم داد یعنی من چقدر احمق بودم که حرف اون عوضی باور کردم گذاشتم با احساساتم بازی کنه جانهوو احمققق
جونگ کوک رفت منم رفتم اتاقم وسایل هام جمع کردم در خونه محکم. بستم رفتم بیرون
ویو جیمین
برگشتم خونه اما هرچی زنگ میزدم در رو باز نمیکرد با کیلید یدک باز کردم
جیمین: جانهوووووو جانهوووو کجاییییی
رفتم اتاقش هیچ کدوم از وسایلش نبود و نامه ای روی میز دیدم
از طرف جانهو: نمیدونستم انقدر کثیفی باید میفهمیدم تو همون کثافت بدجنسی جنسیت یه آدم کثیف هیچ وقت عوض نمیشه برات متاسفم
حلقه ش روی میز بود گوشیم روشن کردم دیدم جانهو عکسی فرستاده نهه باور نکردنیه عکس منو جینا بود اون فقط همکارمه جونگ کوکککککک وسایلم جمع کردم به فرودگاه رسیدم جینا دیدم دوید بغلم کرد خوب دوست بچگیم هم هست
جانهو: جیمینننننننننننن مرد شور وقتی بمالن که تو اومدی تو زندگیم لعنت بهت لعنت به زندگیت کارات عوضیییییی
تا دیدم سمتش شوگا اومد مشتی کوبید تو صورتم
شوگا: ت توییی عوضیی حقی نداری نزدیک خواهرم بشی
جیمین: شوگا داداش تو که منو میشناسی اون اون دوست دخترم نیست فقط همکار و دوست بچگیه منه برادرم درسته وسایلم جمع کردم اما بعد پشیمون شدم بگم نمیشه که جانهو اومد
شوگا: این چرندیات نگه دار برای خودت جانهو همراه من داری میره فرانسه گفتم بدونی معلومم نیست کی برگردیم خدا میدونه چه غلطی کردی جانهو التماس کردم نیومد الان بی چون چرا راحت داره میاد خدافظظ پارک جیمین
جونگ کوک: جیمین داره میره از اینجا کلا داره میره احمق اون تورو فریب داده
جانهو: بسههههه انقدر دوروغ نگووو
جونگ کوک: من حقیقت گفتم امشب راه میوفته خودت با چشم های خودت ساعت ۷نیم شب برو فرودگاه بالاتر از خونتون ببین درزم با عشقش هم میره
در رو باز کردم
جانهو: ب بیا تو
جانهو: چی داری میگی ک ک کدوم ع عش عشقش
جونگ کوک عکسی نشونم داد یعنی من چقدر احمق بودم که حرف اون عوضی باور کردم گذاشتم با احساساتم بازی کنه جانهوو احمققق
جونگ کوک رفت منم رفتم اتاقم وسایل هام جمع کردم در خونه محکم. بستم رفتم بیرون
ویو جیمین
برگشتم خونه اما هرچی زنگ میزدم در رو باز نمیکرد با کیلید یدک باز کردم
جیمین: جانهوووووو جانهوووو کجاییییی
رفتم اتاقش هیچ کدوم از وسایلش نبود و نامه ای روی میز دیدم
از طرف جانهو: نمیدونستم انقدر کثیفی باید میفهمیدم تو همون کثافت بدجنسی جنسیت یه آدم کثیف هیچ وقت عوض نمیشه برات متاسفم
حلقه ش روی میز بود گوشیم روشن کردم دیدم جانهو عکسی فرستاده نهه باور نکردنیه عکس منو جینا بود اون فقط همکارمه جونگ کوکککککک وسایلم جمع کردم به فرودگاه رسیدم جینا دیدم دوید بغلم کرد خوب دوست بچگیم هم هست
جانهو: جیمینننننننننننن مرد شور وقتی بمالن که تو اومدی تو زندگیم لعنت بهت لعنت به زندگیت کارات عوضیییییی
تا دیدم سمتش شوگا اومد مشتی کوبید تو صورتم
شوگا: ت توییی عوضیی حقی نداری نزدیک خواهرم بشی
جیمین: شوگا داداش تو که منو میشناسی اون اون دوست دخترم نیست فقط همکار و دوست بچگیه منه برادرم درسته وسایلم جمع کردم اما بعد پشیمون شدم بگم نمیشه که جانهو اومد
شوگا: این چرندیات نگه دار برای خودت جانهو همراه من داری میره فرانسه گفتم بدونی معلومم نیست کی برگردیم خدا میدونه چه غلطی کردی جانهو التماس کردم نیومد الان بی چون چرا راحت داره میاد خدافظظ پارک جیمین
- ۸.۶k
- ۲۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط