به جای اینکه با دیندارا دوست بشه...
.
#آیات_قرآن #آیات_برگزیده
#آیه ۲۸ #سوره_آل_عمران
لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ(28)
مؤمنان نباید کافران را به جای اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه ای با خدا نیست، مگر آنکه بخواهید به سبب دفع خطری که متوجه شماست از آنان تقیّه کنید؛ خدا شما را از [عقوبت] خود بر حذر می دارد(می ترساند) ، و بازگشت [همه] به سوی خداست.
شرح آیه (ترجمه #تفسیر_المیزان _ #علامه_طباطبایی):
كلمه اوليا جمع كلمه (ولى ) است، كه هم خانواده با کلمه ولايت است. و ولايت در اصل به معناى مالكيت در تدبير امور است، مثلا ولىّ کودک، كسى است كه صاحب تدبير امور و اموال آنان باشد، كه خود آنان مالك اموال خويشند، ولى تدبير امر اموالشان به دست وليشان است.
اين معناى اصلى كلمه ولايت است، ولى در مورد حب(دوستی) نيز استعمال شده، و به تدريج استعمالش زياد شد، و زیرا که غالبا ولايت مستلزم تصرف يك دوست در امور دوست ديگر است، يك ولى در امور كسى كه تحت سرپرستى او است دخالت مى كند، تا پاسخگوى علاقه او نسبت به خودش باشد، از سوی دیگر فرد سرسپرده نیز اجازه دخالت در امور خود را به وليش مى دهد، تا بيشتر به او نزدیک شود، اجازه مى دهد چون متاثر از خواست او است.
پس تصرف معشوق در زندگى عاشق، هيچگاه خالى از عشق نيست.
در نتيجه اگر ما كفار را اولياى خود بگيريم خواه ناخواه با آنان امتزاج روحى پيدا كرده ايم، آمیزش روحى هم ما را مى كشاند به اينكه رام آنان شويم، و از اخلاق و ساير شؤون حياتى آنان متاثر گرديم (زيرا كه نفس انسان خوپذیر و رام شدنی است) و آنان مى توانند در اخلاق و رفتار ما دست بيندازند .
اگر تو یک مسلمان اجتماعى هستی و به اصطلاح نوع-دوست هستى، بايد حداقل مؤمن و كافر را به اندازه هم دوست بدارى. و امّا اينكه كافر را دوست بدارى، و زمام امور جامعه و زندگى جامعه را به او بسپارى و با مؤمنين هيچ ارتباطى و علاقه اى نداشته باشى، اين بهترين دليل است كه تو با كفار سنخيت دارى و از مؤمنين جدا و بريده اى!
پس زنهار که بايد از دوستى با كفار اجتناب کنیم 📛📛📛
لذا برگزیدن کفار و غیر مؤمنان برای دوستی در واقع خارج شدن از روش عبودیت و طرد ولایت و دوستی خدای سبحان است ، و به معنی ورود درگروه مخالف دین و باعث فساد در امر دین می باشد و این عمل طغیان و افساد در نظام فطری است که بدترین و خطرناک ترین ضرر را برای دین دارد، و حتی ضررش از کفر کفار و شرک مشرکانهم بیشتر است، چون آنان دشمنی شان برای دین آشکار است و به سهولت می توان با آنها درگیر شد و شرشان را از حومه دین دفع نمود، اما مسلمانی که دعوی دوستی دین می کند و در دل دوستدار دشمنان دین است به مراتب ضررش بیشتر است، چون دوستی و انس دوستان با دشمنان دین باعث هلاکتی می گردد که دیگر امید حیات و بقائی برای آنان نیست!
«و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء»
منظور از اينكه مى فرمايد: (هركس چنين كند) اين است كه هركس كفار را به جاى مؤمنين اوليا بگيرد، چنين و چنان مى شود! و اگر نام این عمل زشت را نبرد براى اشاره به اين نكته بوده، كه گوينده( یعنی خدا) آنقدر از پذيرفتن ولايت كفار نفرت دارد كه نمى خواهد حتى نام آنرا ببرد. همانطور كه خود ما از هر قبيحى، با كنايه تعبير مى كنيم.
و سخن كوتاه اينكه اين نوع دوستى طغيان است، و کار طاغى به دست خود خداى سبحان است، و از این در می یابیم كه طغيان طاغى، وى را به كمين گاه خدا مى كشاند، كمين گاهى كه غير از خدا در آن نيست، و تازيانه عذاب را بر سرش فرود مى آورد، و كسى نيست كه مانع او شود. «و یحذرکم اللّه نفسه»
#قرآن_کریم #اسلام_سیاسی
#امیرالمومنین (ع) #گفتمان_انقلاب
#امام_خامنه_ای #آیت_الله_جوادی_آملی
#انتخابات #انتخابات_1400
#دولت_جوان_انقلابی #دولت_جوان_حزب_اللهی
#حکومت_اسلامی
#آیات_قرآن #آیات_برگزیده
#آیه ۲۸ #سوره_آل_عمران
لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ(28)
مؤمنان نباید کافران را به جای اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه ای با خدا نیست، مگر آنکه بخواهید به سبب دفع خطری که متوجه شماست از آنان تقیّه کنید؛ خدا شما را از [عقوبت] خود بر حذر می دارد(می ترساند) ، و بازگشت [همه] به سوی خداست.
شرح آیه (ترجمه #تفسیر_المیزان _ #علامه_طباطبایی):
كلمه اوليا جمع كلمه (ولى ) است، كه هم خانواده با کلمه ولايت است. و ولايت در اصل به معناى مالكيت در تدبير امور است، مثلا ولىّ کودک، كسى است كه صاحب تدبير امور و اموال آنان باشد، كه خود آنان مالك اموال خويشند، ولى تدبير امر اموالشان به دست وليشان است.
اين معناى اصلى كلمه ولايت است، ولى در مورد حب(دوستی) نيز استعمال شده، و به تدريج استعمالش زياد شد، و زیرا که غالبا ولايت مستلزم تصرف يك دوست در امور دوست ديگر است، يك ولى در امور كسى كه تحت سرپرستى او است دخالت مى كند، تا پاسخگوى علاقه او نسبت به خودش باشد، از سوی دیگر فرد سرسپرده نیز اجازه دخالت در امور خود را به وليش مى دهد، تا بيشتر به او نزدیک شود، اجازه مى دهد چون متاثر از خواست او است.
پس تصرف معشوق در زندگى عاشق، هيچگاه خالى از عشق نيست.
در نتيجه اگر ما كفار را اولياى خود بگيريم خواه ناخواه با آنان امتزاج روحى پيدا كرده ايم، آمیزش روحى هم ما را مى كشاند به اينكه رام آنان شويم، و از اخلاق و ساير شؤون حياتى آنان متاثر گرديم (زيرا كه نفس انسان خوپذیر و رام شدنی است) و آنان مى توانند در اخلاق و رفتار ما دست بيندازند .
اگر تو یک مسلمان اجتماعى هستی و به اصطلاح نوع-دوست هستى، بايد حداقل مؤمن و كافر را به اندازه هم دوست بدارى. و امّا اينكه كافر را دوست بدارى، و زمام امور جامعه و زندگى جامعه را به او بسپارى و با مؤمنين هيچ ارتباطى و علاقه اى نداشته باشى، اين بهترين دليل است كه تو با كفار سنخيت دارى و از مؤمنين جدا و بريده اى!
پس زنهار که بايد از دوستى با كفار اجتناب کنیم 📛📛📛
لذا برگزیدن کفار و غیر مؤمنان برای دوستی در واقع خارج شدن از روش عبودیت و طرد ولایت و دوستی خدای سبحان است ، و به معنی ورود درگروه مخالف دین و باعث فساد در امر دین می باشد و این عمل طغیان و افساد در نظام فطری است که بدترین و خطرناک ترین ضرر را برای دین دارد، و حتی ضررش از کفر کفار و شرک مشرکانهم بیشتر است، چون آنان دشمنی شان برای دین آشکار است و به سهولت می توان با آنها درگیر شد و شرشان را از حومه دین دفع نمود، اما مسلمانی که دعوی دوستی دین می کند و در دل دوستدار دشمنان دین است به مراتب ضررش بیشتر است، چون دوستی و انس دوستان با دشمنان دین باعث هلاکتی می گردد که دیگر امید حیات و بقائی برای آنان نیست!
«و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء»
منظور از اينكه مى فرمايد: (هركس چنين كند) اين است كه هركس كفار را به جاى مؤمنين اوليا بگيرد، چنين و چنان مى شود! و اگر نام این عمل زشت را نبرد براى اشاره به اين نكته بوده، كه گوينده( یعنی خدا) آنقدر از پذيرفتن ولايت كفار نفرت دارد كه نمى خواهد حتى نام آنرا ببرد. همانطور كه خود ما از هر قبيحى، با كنايه تعبير مى كنيم.
و سخن كوتاه اينكه اين نوع دوستى طغيان است، و کار طاغى به دست خود خداى سبحان است، و از این در می یابیم كه طغيان طاغى، وى را به كمين گاه خدا مى كشاند، كمين گاهى كه غير از خدا در آن نيست، و تازيانه عذاب را بر سرش فرود مى آورد، و كسى نيست كه مانع او شود. «و یحذرکم اللّه نفسه»
#قرآن_کریم #اسلام_سیاسی
#امیرالمومنین (ع) #گفتمان_انقلاب
#امام_خامنه_ای #آیت_الله_جوادی_آملی
#انتخابات #انتخابات_1400
#دولت_جوان_انقلابی #دولت_جوان_حزب_اللهی
#حکومت_اسلامی
۶.۹k
۰۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.