pov :
( وقتی غذا سوخته شد اونم توسط تو ).. ای بی ادب
کریس: ( بعد از دیدن وضعیت )
_ نه ..من واقعا دلم میخواد بدونم مامانت دوباره پا میشه بیاد بگه دخترم کدبانوعه یا نه؟؟؟
مینهو : گمشو اونورررر... چص دست همه کارا رو باید خودم بکنم ..یک ذره ..فقط یک ذره شعور غذا پختنم نداری زنیکه جادوگر
+ بیا اینم پیشبند ....
_ با صورتی پوکر به یک در کونی دعوتت کرد ...
چانگبین :
+ یا ابولفظلللللل ........ عرررررررر سوختم کثافتتت ( به روغن داری میگی ؟؟گاوی؟؟ )
_ بیببب چیشدد (دوان دوان به سمتت اومد)
+ چانگبیننن ...دست عروسکم سوختتت عررر😭😭
_.......میکشمت چلغوز سکته کردم ..
هیونجین:( زیر گاز و سریع خاموش کردی و افسوس میخوردی ..هیونجینم نشسته بود رو میز و داشت به غذا نگاه میکرد ..
_میگما مطمئنی سوخته?چیزی بیشتر از سوختنه انگار یکی توش ریده ..به ولله)
هانی: نه من همه چیز بلدم درست کنم ..نه من عالیم ( داشت اداتو در میاورد ).. تو اشپزی گشنه نگهت نمیدارم نگران نباش ...(پوکر نگاش میکردی) بیا ..(به غذات اشاره کرد ) ..ببینم بازم قمپوز در میکنی یا نه ؟؟ ایشششش افریطه
فلیکس: نگران سمتت اومد ..( _خوبی بیب ؟ چیزیت که نشد ؟ اه زهره ام ترکید )
+ نه من خوبم فلیکس اما غذا......
( لیکسی یه نگاهیی به غذا کرد که....)
_ یا علییییییی پی پی کردی توش؟؟؟؟؟ ( همچنان با جفت پا اومدی تو صورتش )
سونگمین: چرا ؟ چرا خودمو زجر دادم و تو رو گرفتم؟؟
+ همچین ناراضی هم به نظر نمیرسی داری مشت مشت از اون غذای سوخته میل میکنی اقای کیم ...
_ اره خب ولی غذاهای تو سوختشم خوشمزه است ..ولی من هنوز اشتباه کردم تو انتخابم .....
جونگین: [اومد و یه نگاهیی به اشپزخونه کرد و رفت... .این کارت انگار خیلی براش عادی شده پس تعجبی هم نکردی ...]
+ خاک به سرم بازم سوخت من که دمای فر رو روی ۲۶۰ درجه گذاشتم اونم سه بارررر...
( قیافه های زیر را به دلیل در اوردن شاخ مشاهده میکنین ...)
جونگین:...........
فر بدبخت :...........
غذای باسن سوخته ی بدبخت:.......
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.