ارباب مرگبار منپارت
ارباب مرگبار من:پارت ۱۲
+میخوایم بریم خرید
-وای من عاشقه خریدممم(منم همینطور🤣)
از زبان ات
-بعد از چند مین رسیدیم و وارد پاساژ شدیم کوک دستمو گرفته بود و گف
+بیب ازم دور نشو این پاساژ خیلی بزرگه نمیخوام گم بشی کوچولوم
-همین که تو گم نشی کافیه ددی
+چی؟هووممم؟
-هیچی ددی...وای میشه بریم عروسک فروشی
+عروسک دوست داری؟
-خیلی
+تو خودت عروسک منی
-جدی؟
-کوک لباشو رو لبام کوبید
+تا حالا انقد جدی نبودم
-وارد مغازه عروسک فروشی شدیم و کوک گف
+هرچی عروسک دوست داری بردار
-یه عروسکم میخوام برای تو انتخاب کنم
+من که بچه نیستم بیب
-برای من هستی
+امممم..باشه بیب فقط بخاطر تو
-یه عروسک خرگوش براش انتخاب کردم
-این چطوره خیلی شبیهته
+من کجام شبیه خرگوشه
-....
بعد از چند مین
کلی عروسک انتخاب کردم و تقریبا نصف مغازه خالی شد رفتم پیش جونگکوک و گفتم
-اینا فک کنم زیادی گرون شد مگه نه؟
+نه واسه کسی که مالک کل اینجا باشه
-این پاساژ مال توعه؟!
+یس
-گوشتو یه لحظه بیار میخوام یه چیزی بگم
از زبان جونگکوک
سرمو یکم پایین تر آوردم چون اون یکم زیادی کوچولوعه
و در گوشم گف
-دوستت دارم ددی فاکر من
+وای خیلی تحریکم میکنی بیب
-عاشگتم
+یه کاری نکن امشب برات مثل شبای دیگه نباشه
-راستی اسمت چی بود؟
+یعنی نمیدونی بیب
-آها یادم اومد کوک پس فهمیدم امشب باید چه اسمی رو صدا بزنم
+اومایگاد من خیلی دارم خودمو کنترل میکنم
-مجبور نیستی خودتو کنترل کنی
+که اینطور خودت خواستی بیب
از زبان ات
کوک دوید سمتم و منم فرار کردم و گفتم
-اگه میتونی بیا منو بگیر
+حتما
-همینجوری داشتم میدویدم و اونم میومد سمتم سرعتم خیلی زیاد بود پاساژ هم پیچ در پیچ یه لحظه دیگه کوک رو ندیدم و واقعا حس ترس بهم دست داد با یه سختی راه خروج رو پیدا کردم و بیرون رفتم نمیدونستم دارم کجا میرم ولی یهو یکی از پشت با چوب زد به پشت سرم و سیاهی مطلق...
از زبان کوک
+داشتم دنبال ا،ت میدویدم که به یکی برخورد کردم و اون سریع عذر خواهی کردو رفت وقتی نگاهم دوباره به سمتی که ات رفت افتاد دیدم دیگه نبود خیلی نگران شدم و به بادیگارد دستور دادم کل پاساژ رو دنبالش بگردن ولی پیدا نشد
از زبان ات
بعد از حدودا ۴۰ مین بیدار شدم
دیدم تو یه اتاق نسبتا تاریک روی یه صندلی پاها و دستام بسته شده مثل یه اتاق شکنجه بود از اتاق یه صدای اومد و یکی وارد شد اولش فک کردم کوکه ولی بعد فهمیدم....
بنظرتون کیه؟هرکی درست بگه پارت بعدو میزارم
خوشملام حمایت
شرط: ۱۰ لایک، ۱۰ کامنت، ۵ بازنشر
+میخوایم بریم خرید
-وای من عاشقه خریدممم(منم همینطور🤣)
از زبان ات
-بعد از چند مین رسیدیم و وارد پاساژ شدیم کوک دستمو گرفته بود و گف
+بیب ازم دور نشو این پاساژ خیلی بزرگه نمیخوام گم بشی کوچولوم
-همین که تو گم نشی کافیه ددی
+چی؟هووممم؟
-هیچی ددی...وای میشه بریم عروسک فروشی
+عروسک دوست داری؟
-خیلی
+تو خودت عروسک منی
-جدی؟
-کوک لباشو رو لبام کوبید
+تا حالا انقد جدی نبودم
-وارد مغازه عروسک فروشی شدیم و کوک گف
+هرچی عروسک دوست داری بردار
-یه عروسکم میخوام برای تو انتخاب کنم
+من که بچه نیستم بیب
-برای من هستی
+امممم..باشه بیب فقط بخاطر تو
-یه عروسک خرگوش براش انتخاب کردم
-این چطوره خیلی شبیهته
+من کجام شبیه خرگوشه
-....
بعد از چند مین
کلی عروسک انتخاب کردم و تقریبا نصف مغازه خالی شد رفتم پیش جونگکوک و گفتم
-اینا فک کنم زیادی گرون شد مگه نه؟
+نه واسه کسی که مالک کل اینجا باشه
-این پاساژ مال توعه؟!
+یس
-گوشتو یه لحظه بیار میخوام یه چیزی بگم
از زبان جونگکوک
سرمو یکم پایین تر آوردم چون اون یکم زیادی کوچولوعه
و در گوشم گف
-دوستت دارم ددی فاکر من
+وای خیلی تحریکم میکنی بیب
-عاشگتم
+یه کاری نکن امشب برات مثل شبای دیگه نباشه
-راستی اسمت چی بود؟
+یعنی نمیدونی بیب
-آها یادم اومد کوک پس فهمیدم امشب باید چه اسمی رو صدا بزنم
+اومایگاد من خیلی دارم خودمو کنترل میکنم
-مجبور نیستی خودتو کنترل کنی
+که اینطور خودت خواستی بیب
از زبان ات
کوک دوید سمتم و منم فرار کردم و گفتم
-اگه میتونی بیا منو بگیر
+حتما
-همینجوری داشتم میدویدم و اونم میومد سمتم سرعتم خیلی زیاد بود پاساژ هم پیچ در پیچ یه لحظه دیگه کوک رو ندیدم و واقعا حس ترس بهم دست داد با یه سختی راه خروج رو پیدا کردم و بیرون رفتم نمیدونستم دارم کجا میرم ولی یهو یکی از پشت با چوب زد به پشت سرم و سیاهی مطلق...
از زبان کوک
+داشتم دنبال ا،ت میدویدم که به یکی برخورد کردم و اون سریع عذر خواهی کردو رفت وقتی نگاهم دوباره به سمتی که ات رفت افتاد دیدم دیگه نبود خیلی نگران شدم و به بادیگارد دستور دادم کل پاساژ رو دنبالش بگردن ولی پیدا نشد
از زبان ات
بعد از حدودا ۴۰ مین بیدار شدم
دیدم تو یه اتاق نسبتا تاریک روی یه صندلی پاها و دستام بسته شده مثل یه اتاق شکنجه بود از اتاق یه صدای اومد و یکی وارد شد اولش فک کردم کوکه ولی بعد فهمیدم....
بنظرتون کیه؟هرکی درست بگه پارت بعدو میزارم
خوشملام حمایت
شرط: ۱۰ لایک، ۱۰ کامنت، ۵ بازنشر
- ۱.۲k
- ۰۳ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط