حواسمان نیست که چه راحت با حرفی که در هوا رها میکنیم

حواسمان نیست که چه راحت با حرفی که در هوا رها میکنیم،
چگونه یک نفر را به هم میریزیم
چند نفر را به جان هم می اندازیم
چه سر خوردگی یا دلخوری هایی به جای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم...
حواسمان نیست که ما میگوییم و رها میکنیم
و رد میشویم و میگذاریم به پای رک بودنمان
اما یکی ممکن است گیر کند...
بین کلمه های ما...
بین قضاوت های ما...
بین برداشت های ما...
دلی که میشکنیم ارزان نیست...
دیدگاه ها (۲)

برای شناخت آدما

عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد لیلی و مجنون قصه ی شیرین تری...

این منم... غمگین‌ترین دیوانه‌ی غمگین شهر مثل فرهادی که تل...

چنان تنهایی بزرگی در دنیا هست که در عقربه‌های ساعت نیز دیده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط