درخواستی
درخواستی
وقتی بهت خیانت میکنن اونم روز تولدشون ... و تو با کادو کیک میری تو محل کارش و اونو با ی دختر میبینی و میخواستی خودکشی کنی ک نزاشتن✨
نامجون:ما فقد همکاریم فقد همین
ا٫ت:از کی تاحالا همکارات رو میبوسی؟هنوزم میخوای للهاش باشی پس
نامجون:به خدا پشیمونم چاقو رو بزار زمین....`و کلی حرف که میتونست ات رو از خودکشی پشیمون کنه🐨
جین:ات بزار برات توضی.....!(ات میپره وسط حرفش)
ا٫ت:چیو میخوای توضیح بدی اینکه قلب رو شکستی؟
جین:اصن من این دختره سلیطه عوضی رو اخراج میکنم فقد منو ببخش و اون چاقو رو بزار زمین🦙
یونگی:`داشتی از محله کارشون میرفتی بیرون که هر جا میرفتی دنبالت میومد که`
ا٫ت:چرا همش میای دنبالم ها؟(میزنه تو گوش یونگی)
یونگی:حق داشتی بزنیم فقد بیا بریم خونه
ا٫ت:نمیام اصن میخوام بمیرم(گریه شدید)
یونگی:نمیزارم(دستت رو میگیره جوری که هر کار میکنی زورت بهش نمیرسه)🐈
جی هوپ:ا٫ت میشه بریم بیرون حرف بزنیم
ا٫ت:نه خودم تنها میرم(و میره بیرون)
جی هوپ:بزارم تنها بریم که یه بلایی سر خودت بیاری
ا٫ت:اره دقیقا
جی هوپ:زهی خیال باطل (دختره رو میندازه بیرون و در رو قفل میکنه و تا وقتی که کارش تموم نشده نمیزاره ات بره بیرون)🐿️
جیمین:باور کن من اون موقع مست بودم
ا٫ت:اون موقع مست بودی الان که مست نیست
جیمین:حق با توعه بیا بریم بیرون بهت توضیح بدم
ا٫ت: بریم شاهد مرگمم باش
جیمین:چه قلطا(ات رو میزاره زو شونه هاش و میبرتش تو ماشین و میرن خونه)🐥
تهیونگ`:در اتاق رو قفل میکنه و با ات و دختره و تهیونگ میمونن تو اتاق`
دختره:ببین ات ما مجبور بودیم باهم باشیم البته این رابطه جدی نبود از الان به بعد هم چه جدی چه الکی باهو نیستیم حتی اگه تو دردسر بیوفتیم
ا٫ت:در رو باز کن میخوام برم
تهیونک:باز نمیکنم
دختره:میخوای خودکشی کنی میدونیم برا همین در رو باز نمیکنیم
ا٫ت:خیلی خب خودمشی نمیکنم
تهیونگ:پس تو شرکت جشن میگیریم🐅
کوکی:`ات کیک و گل از دست میوفتن`
کوکی:`یه دستمال میده به دختره و میگه`پاک کن
دختره:اما من که کلفت اینجا نیستم(تعجب)
کوکی:از این به بعد هستی
کوکی:ات حالا دیدی ازش بدم میاد؟🐰
حمایتتتتت 💜✨
لایک کامنت یادتون نره🤍🍻
وقتی بهت خیانت میکنن اونم روز تولدشون ... و تو با کادو کیک میری تو محل کارش و اونو با ی دختر میبینی و میخواستی خودکشی کنی ک نزاشتن✨
نامجون:ما فقد همکاریم فقد همین
ا٫ت:از کی تاحالا همکارات رو میبوسی؟هنوزم میخوای للهاش باشی پس
نامجون:به خدا پشیمونم چاقو رو بزار زمین....`و کلی حرف که میتونست ات رو از خودکشی پشیمون کنه🐨
جین:ات بزار برات توضی.....!(ات میپره وسط حرفش)
ا٫ت:چیو میخوای توضیح بدی اینکه قلب رو شکستی؟
جین:اصن من این دختره سلیطه عوضی رو اخراج میکنم فقد منو ببخش و اون چاقو رو بزار زمین🦙
یونگی:`داشتی از محله کارشون میرفتی بیرون که هر جا میرفتی دنبالت میومد که`
ا٫ت:چرا همش میای دنبالم ها؟(میزنه تو گوش یونگی)
یونگی:حق داشتی بزنیم فقد بیا بریم خونه
ا٫ت:نمیام اصن میخوام بمیرم(گریه شدید)
یونگی:نمیزارم(دستت رو میگیره جوری که هر کار میکنی زورت بهش نمیرسه)🐈
جی هوپ:ا٫ت میشه بریم بیرون حرف بزنیم
ا٫ت:نه خودم تنها میرم(و میره بیرون)
جی هوپ:بزارم تنها بریم که یه بلایی سر خودت بیاری
ا٫ت:اره دقیقا
جی هوپ:زهی خیال باطل (دختره رو میندازه بیرون و در رو قفل میکنه و تا وقتی که کارش تموم نشده نمیزاره ات بره بیرون)🐿️
جیمین:باور کن من اون موقع مست بودم
ا٫ت:اون موقع مست بودی الان که مست نیست
جیمین:حق با توعه بیا بریم بیرون بهت توضیح بدم
ا٫ت: بریم شاهد مرگمم باش
جیمین:چه قلطا(ات رو میزاره زو شونه هاش و میبرتش تو ماشین و میرن خونه)🐥
تهیونگ`:در اتاق رو قفل میکنه و با ات و دختره و تهیونگ میمونن تو اتاق`
دختره:ببین ات ما مجبور بودیم باهم باشیم البته این رابطه جدی نبود از الان به بعد هم چه جدی چه الکی باهو نیستیم حتی اگه تو دردسر بیوفتیم
ا٫ت:در رو باز کن میخوام برم
تهیونک:باز نمیکنم
دختره:میخوای خودکشی کنی میدونیم برا همین در رو باز نمیکنیم
ا٫ت:خیلی خب خودمشی نمیکنم
تهیونگ:پس تو شرکت جشن میگیریم🐅
کوکی:`ات کیک و گل از دست میوفتن`
کوکی:`یه دستمال میده به دختره و میگه`پاک کن
دختره:اما من که کلفت اینجا نیستم(تعجب)
کوکی:از این به بعد هستی
کوکی:ات حالا دیدی ازش بدم میاد؟🐰
حمایتتتتت 💜✨
لایک کامنت یادتون نره🤍🍻
۵.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.