یهو قلبم تند تند زد من چم شده

یهو قلبم تند تند زد من چم شده
داشتم روی میله میچرخیدم دیدم کوک دارا منو نگاه میکنه
یانگ:خوب می تونی بری استراحت کنی
ا.ت:باشه
رفتم‌پیش کوک
ا.ت:سلام اینجا چیکار میکنی
کوک:سلام امدم به تو سر بزنم .... تمرین چجوری پیش میره خوبه
ا.ت:اره یکم‌سخته ولی یادگرفتم
کوک:الان بلدی چجوری برقصی
ا.ت:اره
کوک:خوب میشه برقصی بیبنم
ا.ت:عام... نمیدنم
جیمین:دارین چی‌میگین
کوک:تو کی امدی ... داشتن به ا.ت میگفتم اگه یادگرفتی برقصه بیبنم یاد گرفته
جیمین:اره برقص بیبنم چجوری مرقصی
ا.ت:اخه خجالت
جیمین:جلو دونفر خجالت میشکشی برقصی جلوبقیه چجوری می خوای برقصی
ا.ت:خوب.... باشه
رفتم اهنگ رو گذاشتم و روی میله میچرخیدم کوک همش بهم نگاه میکرد جیمین همینطور یکم خجالت کشید و رقصم تموم شده از رو میله امدم پایین
جیمین:خیلی خوب رقصیدی همینطوری ادامه بده
ا‌.ت:ممنون
کوک:قشنگ رقصیدی هرکی باشه ازت خوشش میاد ...بنظرم ا.ت خیلی خوبه که تو نقشه مون هست مگه نه
جیمین:اره
ا.ت:ممنون ... من باید برم‌سر تمرین
جیمین:باشه برو
رفتم‌پیش خانم یانگ و شروع به رقصیدن کردم
(چند روز بعد)
بلخره رقص رو کامل یاد گرفتم و کوک هم چندتا حرکت مشت زنی بهم یاد داد که از خودم محافظت کنم البته جیمین نمیدونه ولی این چند روز یه حس های به کوک پیدا کردم ......
(خمارییییییی)
خوب چهارتا پارت گذاشتم بدون شرط
شرط برای پارت بعد
شرط
لایک ۴۰
کامنت ۵۰