ماه زیبای من
ماه زیبای من
پارت دوازدهم (آخر ) (پایان فصل اول)
_____________
ویو ا.ت
داشتیم حرف میزدیم که ...
+من میرم بخوابم
@جیهوپ: باشه برو
#ا.ت خوبی ؟!
+آره آره
@چیزی شده ؟!
#نه بابا ...برو ا.ت شب بخیر
+(لبخند) شب بخیر
ا.ت رفت بالا
@چی شده ؟!
#جین
@جین چی ؟!
#ا.ت امروز جین رو با یه دختر دیگه دید با دختره دعواش شد و جین اومد از دختره دفاع کرد ...خیلی بده جیهوپ ...باید یه کاری کنیم همینجوری پیش بره جین برنده میشه
@اره باید جلوش رو بگیرم ...برای همین میگم پس فردا برگردیم
#من خیلی سعی کردم حواسم به ا.ت باشه که چیزی نفهمه ولی ...
@ولی چی؟!
#فکر کنم یه فکر هایی تو سرش داره
@چرا؟!
#چون به جین گفت پشیمانت میکنم ...به من گفت کاری میکنم به پام بیافته
@نباید بزارم نزدیک جین بشه
#بریم بخوابیم
@اره بریم
هر کس رفت سر جاش و خوابید
پرش زمانی به دو روز بعد
تو خونه بود و رو تخت دراز کشیده بود داشت فکر میکرد باید چیکار کنه با چه کاری میتونه انتقام بگیره
+هوفف
بلند شد و رفت داخل آشپزخونه برای خودش قهوه درست کرد
تو افکار خودش بود که احساس سوزشی کرد
+آیشش قهوه رو گذاشت رو اپن و کرم سوختگی رو از داخل کابینت برداشت همینجوری داشت کرم روی دستش میزد بعد از پنج دقیقه رفت روی مبل نشست
همینجوری داشت فکر میکرد که
+فهمیدمم (خنده) بدبختت میکنم کیم سوکجین (خنده)
پایان
پایان ....؟!
نظر یادت نره رفیق!!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
پارت دوازدهم (آخر ) (پایان فصل اول)
_____________
ویو ا.ت
داشتیم حرف میزدیم که ...
+من میرم بخوابم
@جیهوپ: باشه برو
#ا.ت خوبی ؟!
+آره آره
@چیزی شده ؟!
#نه بابا ...برو ا.ت شب بخیر
+(لبخند) شب بخیر
ا.ت رفت بالا
@چی شده ؟!
#جین
@جین چی ؟!
#ا.ت امروز جین رو با یه دختر دیگه دید با دختره دعواش شد و جین اومد از دختره دفاع کرد ...خیلی بده جیهوپ ...باید یه کاری کنیم همینجوری پیش بره جین برنده میشه
@اره باید جلوش رو بگیرم ...برای همین میگم پس فردا برگردیم
#من خیلی سعی کردم حواسم به ا.ت باشه که چیزی نفهمه ولی ...
@ولی چی؟!
#فکر کنم یه فکر هایی تو سرش داره
@چرا؟!
#چون به جین گفت پشیمانت میکنم ...به من گفت کاری میکنم به پام بیافته
@نباید بزارم نزدیک جین بشه
#بریم بخوابیم
@اره بریم
هر کس رفت سر جاش و خوابید
پرش زمانی به دو روز بعد
تو خونه بود و رو تخت دراز کشیده بود داشت فکر میکرد باید چیکار کنه با چه کاری میتونه انتقام بگیره
+هوفف
بلند شد و رفت داخل آشپزخونه برای خودش قهوه درست کرد
تو افکار خودش بود که احساس سوزشی کرد
+آیشش قهوه رو گذاشت رو اپن و کرم سوختگی رو از داخل کابینت برداشت همینجوری داشت کرم روی دستش میزد بعد از پنج دقیقه رفت روی مبل نشست
همینجوری داشت فکر میکرد که
+فهمیدمم (خنده) بدبختت میکنم کیم سوکجین (خنده)
پایان
پایان ....؟!
نظر یادت نره رفیق!!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
۲.۷k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.