واکاوی فاجعه طلاق عاطفی

به پیشاتاریخ سفر می کنیم، هنگامی که اجداد ما مانند سایر پستانداران زندگی می کردند، و شاید پیش تر از آن: به زندگی خانوادگی پستاندارانی مانند شیرها، گرگها و فوکها دقت کنید: یک نر سلطان، دیگر نرینه ها را شکست می دهد و می گریزاند و همه ماده ها را تصاحب می کند. ماده ها نیز برای او عشق و عشوه می کنند و هر مادینه‌ای جلوه بیشتری کنند، خاص‌تر می‌شود.

اما پس از کشف آهن، ورق برگشت. شهرها ساخته شدند و جنگ‌ها بین شهرها...

چند نسل پیشتر از ما، متدین علی الاطلاق بودند و دختران را زود شوهر می دادند و بعلت کشته شدن مردها در جنگها، مرد سالم مجرد نایاب بود.

عصر حاضر، عصر پساصنعتی است. اما گویا روان درون زنان نتوانسته خود را با آن وفق دهد. یعنی یک زن ممکن است بحکم غریزه چند میلیون ساله، یک مرد را در ظاهر، سلطان قبیله ببیند و به او عشوه و جلوه کند، بی آن که دغدغه تامین فردای خود و نطفه‌اش را داشته باشد.

پس زنان باید با این غریزه ددی خود تقابل کنند. یعنی اولا ظاهر بین نباشند و ثانیا پیش از هر رابطه ای، تضمینی برای مخارج خانواده آتیه داشته باشند.

راه اسلامی: دختران تمام روابط خود را به اطلاع و صلاحدید ولی خود برسانند و تنها پس از عقد و زفاف شرعی، رابطه برقرار کنند.