سجده های بی جغرافیای من

سجده های بی جغرافیای من
مثل مناجات های ابو سعید
مثل بغض های نیمه شب عاشقان؛

من نگاه
من فقط صدا
من دعای عهد تو
پشت پرده های غیبت
به عشق ماه بانو
به عشق لیلای رفته

رو به سوی حضرت عشق
چه زیارتی دارم امشب!

میان هوس های آلوده من
تو کیستی که در آب گل آلود نقشت پیداست!؟

دعاهایم که مثل فریاد است
و
عمر رفته که دیگر باز نمی گردد!

تو مرا برگردان
به خودم
به خداوند
به آنها
به زمان های قدیم

به سمت ناکجا آباد ببر
سمت قبله ای که سرگردان شد؛

مثل آن شبی که راه میخانه نمی دانستم
تو به من شور مستی دادی
و
غوغای دلدادگی

نه در آن آسمان
نه روی این زمین
تو را پیدا نکردم

سحری که مرا عاشق کردی
اما دیر ، اما دور

خدا آنجا بود
هوا آنجا بود
دل من تا ابد آنجا ماند

طبیعت با بانگ مرغی
مگر نشانه ها را نمی بینی؟!

من هم پیوسته به روند باقی
در پی کشف اندیشه های ساقی

در دل خاک سرد
بوی نارنجستان بود
بوی آغوش یار مهربان
بوی جوی باغ پدری

آب و درخت بود آنجا
و
مورچه های گرسنه

باور کن خدای مرا؛ که نه آتش بود
نه مرگی که می گفتند
نه سرب داغ
نه سراب جاده پیامبران

نه حساب رفتار ها
نه کتاب کرده ها

آنجا عشق بود و شمع و روشنی!

#فرشاد_فرخزاد

#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

تمام ما آدم ها در زندگیمان، باید یک نفر را داشته باشیم... « ...

لبریز از صبرمانتظار واژه بی مفهوم استما عاشق تو هستیم تو فقط...

*هیچ کس چیزی نگفت*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

#عاشقانه

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

سرگرم درسم بودم ببخشید دیر ارسال کردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط