پنج دوست صمیمی بودند
پنج دوست صمیمی بودند
به این شکل که می بینید
ویرگول،
علامت سوال؟
علامت تعجب!
نقطه .
و بردار بزرگترش سه نقطه ...
پنج رفیق صمیمی و صمیمت آنها، وقتی بیشتر می شد که پایان جمله ای، آنها را به هم نزدیکتر کند.
هر کاری میکنم، نمی شود این پنج علامت را کنار هم جمع کنم، تو چیزی برایم بنویس، چیزی که لااقل صمیمت این علامات را بهم نریزد و خط ها اینقدر بینشان فاصله نیاندازد. به خاطر خودم نه! بخاطر ادبیات بنویس ...
نوشت، دوستم داری؟
نوشتم آخر این سوال بود ... دیوانه!
معلوم است که دوستت دارم.
نوشت (پرانتز)
نوشتم یعنی چه؟
نوشت حالا هر چه نوشتم و نوشتی را، بریز داخل یک پرانتز، مثل وقت هایی که مرا توی آغوشت جا گیر میکنی، و جز موها و دست و پا و سر و سینه ام چیزی نمیبینم که انگار یکجا جمع شده اند توی جمله ای که "تن" توست.
هر چی بود بریز توی پرانتز و اینبار که به دیدنم آمدی، بجای زل زدن ، محکمتر از همیشه مرا بغل کن. حرف حرف آغوش توست اگر نه چشم ها همیشه گویاست.
#حمید_جدیدی
به این شکل که می بینید
ویرگول،
علامت سوال؟
علامت تعجب!
نقطه .
و بردار بزرگترش سه نقطه ...
پنج رفیق صمیمی و صمیمت آنها، وقتی بیشتر می شد که پایان جمله ای، آنها را به هم نزدیکتر کند.
هر کاری میکنم، نمی شود این پنج علامت را کنار هم جمع کنم، تو چیزی برایم بنویس، چیزی که لااقل صمیمت این علامات را بهم نریزد و خط ها اینقدر بینشان فاصله نیاندازد. به خاطر خودم نه! بخاطر ادبیات بنویس ...
نوشت، دوستم داری؟
نوشتم آخر این سوال بود ... دیوانه!
معلوم است که دوستت دارم.
نوشت (پرانتز)
نوشتم یعنی چه؟
نوشت حالا هر چه نوشتم و نوشتی را، بریز داخل یک پرانتز، مثل وقت هایی که مرا توی آغوشت جا گیر میکنی، و جز موها و دست و پا و سر و سینه ام چیزی نمیبینم که انگار یکجا جمع شده اند توی جمله ای که "تن" توست.
هر چی بود بریز توی پرانتز و اینبار که به دیدنم آمدی، بجای زل زدن ، محکمتر از همیشه مرا بغل کن. حرف حرف آغوش توست اگر نه چشم ها همیشه گویاست.
#حمید_جدیدی
۱.۴k
۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.