به نام خدا
به نام خدا
.
روز شمار ماه صفر
(قسمت پنجاه و پنجم)
#روز_بیست_و_هفتم_صفر
.
بررسی زندگینامه امام حسن مجتبی (ع)
(قسمت پنجم)
#خلافت
شامگاه بیست و یکم رمضان سال چهلم از هجرت، حضرت علی علیه السلام، شهید شد.
بامداد آن روز، مردم در مسجد جامع شهر، گرد آمدند،
حضرت امام حسن (ع) که در آنوقت 37 سال داشتند بر منبر فراز آمدند و فرمودند:
دیشب، مرد یگانه ای از جهان رخت بست که در میان گذشتگان و هم در بین آیندگان، به دانش و کردار، یکتا بود. همراه پیامبر، جنگها کرد و در نگاهبانی اسلام و پیامبر، مجاهدانه کوشید.
پیامبر در جنگها، او را به سپهسالاری میفرستاد و او هماره پیروز باز میگشت...
از زرد و سفید(زر و سیم) دنیا، بیش از 700 درهم نگذاشت، آنهم سهمیه او و بر آن بود که با آن خدمتگاری برای خانواده خود فراهم آورد.
بدین هنگام، امام به سختی گریست و مردم نیز گریستند...
آنگاه بدان جهت که امامت از مسیر راستین خود، انحراف نیابد، جمله ای چند، از خویش گفت:
من پسر پیامبرم که مژده آور و بیم رسان بود و مردم را به سوی خدا میخواند.
من شعله ائی از آن چراغ فروزان پیامبری و از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و آلودگی را از آنان دور گردانیده است و هم از آنانم که در قرآن مجید، محبت ایشان به وجوب آمده است:
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (23)...
«بگوی ای پیامبر، من از شمایان بر رسالتم، پاداشی، جز مهرورزی با خویشانم، نمیخواهم...»
آنگاه امام نشست و عبد الله بن عباس برخاست و گفت:
مردم!
این (اشاره به امام حسن ع) فرزند پیامبر شما و جانشین علی (ع) و امام شماست، با او بیعت کنید!
مردم، گروه گروه، بدو روی آوردند و بیعت کردند (24).
.
#ادامه_دارد
.
#محرم
#صفر
#با_محرم
#بیست_و_هفتم_صفر
#حسن
#امام_حسن
#امام_حسن_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حق_پایدار_است
.
روز شمار ماه صفر
(قسمت پنجاه و پنجم)
#روز_بیست_و_هفتم_صفر
.
بررسی زندگینامه امام حسن مجتبی (ع)
(قسمت پنجم)
#خلافت
شامگاه بیست و یکم رمضان سال چهلم از هجرت، حضرت علی علیه السلام، شهید شد.
بامداد آن روز، مردم در مسجد جامع شهر، گرد آمدند،
حضرت امام حسن (ع) که در آنوقت 37 سال داشتند بر منبر فراز آمدند و فرمودند:
دیشب، مرد یگانه ای از جهان رخت بست که در میان گذشتگان و هم در بین آیندگان، به دانش و کردار، یکتا بود. همراه پیامبر، جنگها کرد و در نگاهبانی اسلام و پیامبر، مجاهدانه کوشید.
پیامبر در جنگها، او را به سپهسالاری میفرستاد و او هماره پیروز باز میگشت...
از زرد و سفید(زر و سیم) دنیا، بیش از 700 درهم نگذاشت، آنهم سهمیه او و بر آن بود که با آن خدمتگاری برای خانواده خود فراهم آورد.
بدین هنگام، امام به سختی گریست و مردم نیز گریستند...
آنگاه بدان جهت که امامت از مسیر راستین خود، انحراف نیابد، جمله ای چند، از خویش گفت:
من پسر پیامبرم که مژده آور و بیم رسان بود و مردم را به سوی خدا میخواند.
من شعله ائی از آن چراغ فروزان پیامبری و از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و آلودگی را از آنان دور گردانیده است و هم از آنانم که در قرآن مجید، محبت ایشان به وجوب آمده است:
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (23)...
«بگوی ای پیامبر، من از شمایان بر رسالتم، پاداشی، جز مهرورزی با خویشانم، نمیخواهم...»
آنگاه امام نشست و عبد الله بن عباس برخاست و گفت:
مردم!
این (اشاره به امام حسن ع) فرزند پیامبر شما و جانشین علی (ع) و امام شماست، با او بیعت کنید!
مردم، گروه گروه، بدو روی آوردند و بیعت کردند (24).
.
#ادامه_دارد
.
#محرم
#صفر
#با_محرم
#بیست_و_هفتم_صفر
#حسن
#امام_حسن
#امام_حسن_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حق_پایدار_است
۸۰۰
۱۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.