غروب خیس و باران خورده ام بوی تو را دارد
غروب خیس و باران خورده ام بـوی تو را دارد
هـوای خـانـه ی افـسـرده ام بـوی تــو را دارد
فضای سینه ام آلـوده ی بغـضی شد و نشکفـت
گل نشـکـفـتـه ی پـژمـرده ام بـوی تـو را دارد
مـیـان کـوچـه هـا نـام تـو را فـریـاد می کـردم
گلـوی زخم خنـجر خـورده ام بـوی تـو را دارد
چه می شد در میان سینه ام یک لحظه می دیدی
دل تـب کــرده ی آزرده ام بـــوی تــو را دارد
در و دیوار خانه،
تسلیت گفتـنـد و ... فهـمیـدی
هـوای خانـه ی افـســرده ام بـوی تـو را دارد!
هـوای خـانـه ی افـسـرده ام بـوی تــو را دارد
فضای سینه ام آلـوده ی بغـضی شد و نشکفـت
گل نشـکـفـتـه ی پـژمـرده ام بـوی تـو را دارد
مـیـان کـوچـه هـا نـام تـو را فـریـاد می کـردم
گلـوی زخم خنـجر خـورده ام بـوی تـو را دارد
چه می شد در میان سینه ام یک لحظه می دیدی
دل تـب کــرده ی آزرده ام بـــوی تــو را دارد
در و دیوار خانه،
تسلیت گفتـنـد و ... فهـمیـدی
هـوای خانـه ی افـســرده ام بـوی تـو را دارد!
- ۶۱۱
- ۲۵ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط