داشتم گالریمو مرتب میکردم رسیدم ب اسکرین شاتای این فیلم

داشتم گالریمو مرتب میکردم، رسیدم ب اسکرین شاتای این. فیلم Blue my mind. فیلم فانتزی و نسبتا سطحی ای بود. وقتی ک فیلم رو تموم کردم، چندان ب نظرم دلنشین نمی اومد. اما درگیرش بودم. اینک چرا خوشم نیمد، صحنه هایی از فیلم بود ک انگار با محتوای فیلم فرق داش. داستان ی چیز کاملن فانتزی بود اما صحنه های سکس انگار اضافه شده بودن تا فقط رده سنی فیلمو بالا ببرن. و این اصلن دلنشین نیس. اما بیاین واقع بین باشیم، همه چیز دنیای آدما بر پایه ی سکس و پوله، ن؟ این موضوع برای میا قابل درک بود. میا بدنش داشت تغییر میکرد و اون دیگ نمیتونست ی آدم باشه و خب اون پاهاش ب هم میچسبید. پس میشد گفت برای آدمی ک از سکس لذت می‌بره، این موضوع ک تا وقت داره انجامش بده مهم بود.
اما چیزی ک باعث شد من این همه حرف بزنم، دوستی بود. چیزی ک الان خیلیا درگیرشن. میا سرد بود. اما دختر عصبانی درونش اتیشش میزد. و ب خاطر همین بعد از ورود ب مدرسه ی جدیدش با اکیپی دوس شد ک بد بویا و بد گرلا بودن. اون دنبال دوست بود تا عقده ای ک داشت رو کنترل کنه اما این موضوع، اون دوستا، براش درست نبودن. درسته ک آدم باید تجربه داشته باشه، اما تو چی؟
گاهی وختا ما با اشتباها دوس میشیم، اما کاری ک ماجرا رو وحشتناک میکنه، اینه ک بهشون ارزش و وقت میدیم. میا میتونس راحت تر برخورد کنه. آروم تر باشه، اما همه انتخابای اشتباه میکنن ن؟ #blue_my_mind
عملن الان میگین خب ک چی؟ خب هیچی، من فقط دلم واسه کپشن نوشتن تنگ شده بود:)
دیدگاه ها (۷)

لنتیا وسط دروغ گفتناتون ی نفس بکشین، ب صفحه چتتون نگا کنین ب...

کرونا تموم شه، از هر کی ببینم ی کیس فرانسوی میگیرم:/آدم می‌ت...

حالا انقد غرق شیم تو این دنیای رنگی دروغین ک اصن یادمون نمون...

بدیش اینه ک از بدی بختمون، ماعم جزو این جماعت ناجوریم...

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

شبی ک ولم کردی...اون شب بارون میبارید...یوری با قیافه ای شوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط