دختریکهرهایشکردی

#دختری_که_رهایش_کردی
خلاصه:داستان این کتاب درباره دو زن با برخی ویژگی‌‌های مشابه است که یکی از آن‌ها به نام «سوفی» در زمان اشغال فرانسه توسط نازی‌ها مجبور است تا از خانواده‌‌اش در نبود شوهرش در مقابل نازی‌ها محافظت کند. زن دیگر داستان «لیو» نام دارد که در لندن زندگی می‌کند. شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلوی نقاشی هدیه می‌دهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل می‌باشد که در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این تابلوی نقاشی نقطه عطف داستان کتاب است که زندگی سوفی و لیو را به هم گره می‌زند.
قسمتی از کتاب:می‌‌دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشت می‌‌سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌‌‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌اومد. به‌ زودی می‌‌توانستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اون‌ قدری بی‌رحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.
دیلی میل درباره این رمان می‌نویسد: «کتابی که نمی توانید زمین بگذارید.»
دیدگاه ها (۲۰)

#شادمهر

🇵🇸 سالگرد عملیات طوفان‌الاقصی، حماسه‌ای که بزرگمردان حماس خل...

پارت اول : شروع یک داستان

سر زمین باشکوه نگهبان آتش پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط