يكى بود يكى نبود... توى يه عصرپاييزى پاگذاشتم توى يه جاده
#يكى بود يكى نبود... توى يه #عصرپاييزى پاگذاشتم توى يه #جاده ى يك طرفه كه اسمش دنيا بود. #روزهاى برفى را به اميد #فصل بهار سپرى كردم. چندين چند فصل بهار گذشت و #ارزوهام جاشون رو با #خاطره هاعوض كردن #به خدا باتمام #نفس و وجودم تورو #ستايش كردم و مى كنم #اره تو راست مى گى #دقيقه هاى اخر ، بايد برگردم، كاش مى شد با تو بمونم ميدونم #نگران منى كه برگردم چون همه منتطر من هستن ولى #نبض احساس من فقط براى تو ميزنه #چشم هاى من دنبال تو هست و تو تنها #يكى هست قلب منى، تنها #ادعاى عشق خدا
۲.۳k
۰۹ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.