دلبری دارم دلم با او خدایی میکند
دلبری دارم دلم با او خدایی میکند
شور چشمانش قرارم را هوایی میکند
وزن اشعارم همه در محور هر قافیه
شهریاری گشته و نغمه سرایی میکند
چهل ستون را بی ستون کرده قدمهای دلش
لرزه هایش هر مناری را هجایی میکند
تیشه ی فرهاد را بشکسته آن شور و نوا
جان شیرینی بیایی به پای او فدایی می کند
تا پل خواجو کشیده سرمه در چشمان من شاعری را در فراقش چون سنایی میکند
دفتر شعر شده یک مثنوی ناتمام
در هوای وصف او بیتی گدایی می کند
نقش او را میکنم حکی میان طاق دل
چون زلیخایی به پایش دلربایی میکند
• استاد شهریار ❄️
شور چشمانش قرارم را هوایی میکند
وزن اشعارم همه در محور هر قافیه
شهریاری گشته و نغمه سرایی میکند
چهل ستون را بی ستون کرده قدمهای دلش
لرزه هایش هر مناری را هجایی میکند
تیشه ی فرهاد را بشکسته آن شور و نوا
جان شیرینی بیایی به پای او فدایی می کند
تا پل خواجو کشیده سرمه در چشمان من شاعری را در فراقش چون سنایی میکند
دفتر شعر شده یک مثنوی ناتمام
در هوای وصف او بیتی گدایی می کند
نقش او را میکنم حکی میان طاق دل
چون زلیخایی به پایش دلربایی میکند
• استاد شهریار ❄️
- ۵.۰k
- ۰۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط