آنگاه که غرور کسی را له می کنی

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی
تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
دیدگاه ها (۱)

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی......

هر چه کمتر شود فروغ حیاترنج را جانگدازتر بینیسوی مغرب چو رو ...

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.زندگی شیرین است، مثل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط