دگر از درد تنهایی به جانم یار میباید

دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید
دیدگاه ها (۳)

#عاشقانه #عارفانه

😔 😔 😔 😔 نباشمم کسی یادش نمیاد که بودم 😔 😔 😔 تنهایی حتی ...

خوب الکی مثلااا ماهم از تنهایی درامدیم یکی هم پیداشد به دل م...

هرچیزی رو اول مطالعه کنید شاید ارزش لایک و کامنت نداشتدر زما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط