هر شوق که باشد

هر شوق که باشد ،
تو نباشی ،
درد است

این دست همان است که تنها ،
ندارد هم‌دست !

غمِ پَروانه‌ی بی‌بال ،
کبوتر را کُشت !

هرچه بالَش دادم ،

همه ،
از دستَم رفت

"مرجان شریفی"
دیدگاه ها (۲۹)

درد من خط میخی است عزیز...درد من را کسی نمیفهمد...

سر من درد که نهمیل شکستن داردتا که بیرون بکشماز وسطشفکر تو ر...

رفته ای...و تنها خاطره ایکه به جا ماندهدست های من هستندکه نم...

سر میکشم چای تلخ را !ریه هایم رادود سیگار می بلعد !غصه میخور...

جز یاد تو ای حسرت شیرینِ قدیمیباور بکنی یا نکنی از همه سیرمل...

گاهی میان خلوت جمع یا در انزوای خویش موسیقی نگاه تو را گوش م...

سلاااااااممممم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط