شعر پاره
🌱🍒گاه میان ورقهای تقویم تنها می مانم
گاه زیر پای قلم فراموشی ِ می شوم
گاه خوابم میبرد میان خالی از تو
گاه بیداری ام می آزارد بی تو
گاه روزها را می شمارم دور از تو
و گاه به دامن شب می آویزم به یاد تو
گاه سخن می گویم از تو
و گاه سکوت می کنم چون لبان تو
سخت ناکفته هایم باقی می ماند
و دردی ناشنیدنی درونم را می سوزاند
آنقدر دوری که حتی فریاد هم به تو نمی رسد
آنقدر دور.
آنقدر خالی ام که سکوت تنهایی ام
در من می پیچد🌱🍒
گاه زیر پای قلم فراموشی ِ می شوم
گاه خوابم میبرد میان خالی از تو
گاه بیداری ام می آزارد بی تو
گاه روزها را می شمارم دور از تو
و گاه به دامن شب می آویزم به یاد تو
گاه سخن می گویم از تو
و گاه سکوت می کنم چون لبان تو
سخت ناکفته هایم باقی می ماند
و دردی ناشنیدنی درونم را می سوزاند
آنقدر دوری که حتی فریاد هم به تو نمی رسد
آنقدر دور.
آنقدر خالی ام که سکوت تنهایی ام
در من می پیچد🌱🍒
۱۴.۹k
۱۱ مرداد ۱۴۰۱