وقت بچه بودم

وقتـے بچه بودم
میگفتند
هروقت به تنهایے توانستے
بند کفشهایت را ببندی
بزرگ شده اے
اما
من به فرزندم خواهم گفت
هر وقت از بخشیدن کفشهایت
به انسان پابرهنه اے
خوشحال شدی
بزرگ شده اے
دیدگاه ها (۳۰)

دیگه من موندم و دود سیگار:که از تنهایی کرده روحو بیمار:

:پسری که حتا از 👃 بوی:سیگارم بدش :میومد حالا شده هم دم شب ه...

آهـــــاے دُنــــــــیا ....بہ انــــــدآزه ے خوشیــهآیَـت ن...

دیگـہ با گریـہ هم خالی نمیشمنگاه ڪــــــــــنبـا غـرور من چـ...

پارت سوم:داستان از دیدگاه یونگی: بعد یک روز به دگو رسیدند ، ...

the end of time after him part 54 ( آخرین پارت )

love Between the Tides²²این پارت حذف شده بودتهیونگ: الان کجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط