9 ربیع الاول عید بزرگ بیعت مبارک باد
9 ربیع الاول عید بزرگ بیعت مبارک باد
سامرا، آغاز امامت مهدی (عج)
ابوالادیان ناباورانه به اطراف خود می نگرد، درست دو هفته قبل بود که امام حسن عسکری (ع) وی را طلبید و نامه هایی را که با دست مبارکش نوشته بود به وی داد تا به مدائن ببرد فرمود: آنگاه که به سامرا بازگشتی صدای شیون از خانه من خواهی شنید و مرا در آن وقت غسل دهند.
ابوالادیان گفت: ای مولای من! هرگاه چنین واقعه ای هولناک روی دهد، امامت با کیست؟ و ایشان فرمود: هر که جواب نامه مرا از تو طلب کند او امام است. ابوالادیان نشانه ای دیگر خواست، فرمود: هر که بر من نماز کند جانشین من است و او امام شماست.
امروز ابوالادیان به سامرا بازگشته و صدای نوحه از منزل امام می شنود ... جلوتر می رود، جعفر کذاب را می بیند که بر در خانه نشسته و شیعیان به وی تسلیت می گویند. حیرت زده نزدیک می رود اما جعفر سراغی از نامه نمی گیرد. خدمتکار امام بیرون می آید و جعفر را برای اقامه نماز بر جنازه امام به داخل فرا می خواند او نیز مهیای نماز می شود اما دستهایش که برای گفتن تکبیر، بالا می رود، کودکی عبایش را به عقب می کشد و با کلامی که دل ابوالادیان را سخت می لرزاند می گوید ای عمو پس بایست که من سزاوارترم به نماز بر پدر خود از تو!
جعفر عقب می رود، کودک بر پدر خویش نماز می گزارد و سپس متوجه ابوالادیان می شود. به او می فرماید جواب نامه ای را که با توست به من بده و ابوالادیان آسوده خاطر می گردد که جانشین امام را یافته.
سامرا، آغاز امامت مهدی (عج)
ابوالادیان ناباورانه به اطراف خود می نگرد، درست دو هفته قبل بود که امام حسن عسکری (ع) وی را طلبید و نامه هایی را که با دست مبارکش نوشته بود به وی داد تا به مدائن ببرد فرمود: آنگاه که به سامرا بازگشتی صدای شیون از خانه من خواهی شنید و مرا در آن وقت غسل دهند.
ابوالادیان گفت: ای مولای من! هرگاه چنین واقعه ای هولناک روی دهد، امامت با کیست؟ و ایشان فرمود: هر که جواب نامه مرا از تو طلب کند او امام است. ابوالادیان نشانه ای دیگر خواست، فرمود: هر که بر من نماز کند جانشین من است و او امام شماست.
امروز ابوالادیان به سامرا بازگشته و صدای نوحه از منزل امام می شنود ... جلوتر می رود، جعفر کذاب را می بیند که بر در خانه نشسته و شیعیان به وی تسلیت می گویند. حیرت زده نزدیک می رود اما جعفر سراغی از نامه نمی گیرد. خدمتکار امام بیرون می آید و جعفر را برای اقامه نماز بر جنازه امام به داخل فرا می خواند او نیز مهیای نماز می شود اما دستهایش که برای گفتن تکبیر، بالا می رود، کودکی عبایش را به عقب می کشد و با کلامی که دل ابوالادیان را سخت می لرزاند می گوید ای عمو پس بایست که من سزاوارترم به نماز بر پدر خود از تو!
جعفر عقب می رود، کودک بر پدر خویش نماز می گزارد و سپس متوجه ابوالادیان می شود. به او می فرماید جواب نامه ای را که با توست به من بده و ابوالادیان آسوده خاطر می گردد که جانشین امام را یافته.
۱.۹k
۲۶ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.