🍒🌱تق تق تق. کیه؟ باده. داره لنگه در رو می کوبه به هم، وگر
🍒🌱تق تق تق. کیه؟ باده. داره لنگه در رو میکوبه به هم، وگرنه که کی میاد اینجا به ما سر بزنه دیوونه؟ ما رو ول کردن اینجا بپوسیم. بس که هی به دکتره گفتیم دلمون گرفته از دوری، خواب بد میبینیم، یارو فکر کرد ما راس راسی دیوونهایم، گفت بندازمون این تو، تو اتاق سفید. از این اتاق که بری بیرون آفتابه، اما تو اتاق همیشه برف میاد، واسه همین بهش میگن اتاق سفید. تو اتاق هیچ نور و هیچ صدایی نیس، ولت میکنن اینجا تو تاریکی وسکوت و برف و سرما بپیچی به خودت، هی فکر کنی به روزای رفته و روزای نیومده وآدمایی که باس باشن و نیسن لاکردارا. ولت میکنن اینجا بشینی دو دوتا چارتا کنی ببینی این همه که باختی، خاک تو سر، کی پس برنده میشی؟ ولمون کردن اینجا، انگار که برزخ باشه بین دو تا جهنم. بیرون اتاق میگن باهار شده، تو اتاق اما همیشه برف میاد. برف هم که میاد، آدم دلش آدمبرفی میخواد که شال دلبرو ورداره بندازه دور گردنش بگه آدمبرفی، بدبخ، بیا بوی خوب بده اقلا. آدمبرفی از گرمی شال آب بشه بره حبس شه تو یه اتاق سفید تو دنیای آدم برفیای ناکام. تو اتاق همیشه تاریکیه، آدم دلش میخواد دستشو بکشونه تا اون ور تختخواب تن یار رو پیدا کنه آروم نوازشش کنه به نیت تبرک، اما دستت هرچی میره به هیچی نمیرسه، هیچی نیس تو این اتاق بیپدر. باس فردا که دکتر میاد مودب باشیم، بگیم خواب ندیدیم، دلتنگ نیسیم، اصن بگیم باشه دکتر بگو قرصامون رو زیاد کنن، سرمون رو برق بذارن، هرچی تو بگی. ولی بریم بیرون از اتاق سفید. خسته شدیم از بس که تو این اتاق موندیم.
تو اتاق هیچی نیس، اما بیرون اتاق تویی. تو که هستی همهچی هست. اون بیرون، زیر سایه بید مجنون که دراز میکشی و خورشید میاد به نوازش تنت، حواست هست به ما؟ یادته؟ یادت رفته از بس که نبودیم.
تق تق تق. کیه؟ باده. داره لنگه درو میکوبه به هم گفتم که وگرنه که کی میاد اینجا به ما سر بزنه دیوونه...🍒🌱
#حمیدسلیمی
تو اتاق هیچی نیس، اما بیرون اتاق تویی. تو که هستی همهچی هست. اون بیرون، زیر سایه بید مجنون که دراز میکشی و خورشید میاد به نوازش تنت، حواست هست به ما؟ یادته؟ یادت رفته از بس که نبودیم.
تق تق تق. کیه؟ باده. داره لنگه درو میکوبه به هم گفتم که وگرنه که کی میاد اینجا به ما سر بزنه دیوونه...🍒🌱
#حمیدسلیمی
۳۲.۰k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۱